|
توصيه روز |
|
|
:: بازار کامپيوتر :: |
|
|
:: نکته آموزشی :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
هموطن سلام , جمعه 1 آبان 1383 |
|
گفتگوبا سیدفرید قاسمی، پژوهشگر و تاریخنگار مطبوعات |
| | |
| سید فرید قاسمی را در دفتر «کتاب هفته» میبینیم. جایی که او مسئولیت آن را به عهده دارد بیآنکه نامش در شناسنامه هفتهنامه، آمده باشد.
| قد بلند و جدی است و هنوز ته لهجه خرمآبادیاش را حفظ کرده است. در طول گفتوگو ناراضی به نظر میرسد و من گاهی اعتماد به نفسم را از دست میدهم. هرچه باشد او یکی از استادان حوزه روزنامهنگاری است، اگرچه از نظر سنی، از هم دورهایهای خودش مثل یونس شکرخواه، حسین قندی، فریدون صدیقی، علیاکبر قاضیزاده، مهدی فرقانی و دیگران، جوانتر است. او فقط 40 سال دارد. عددی کمتر از تعداد کتابهایی که از سال 1370 تاکنون منتشر کرده است. او از سال 1370 تا به حال 50 عنوان کتاب درباره تاریخ مطبوعات و کتابشناسی به چاپ رسانده است.
نام سید فرید قاسمی در طول تاریخ فعالیتهای مطبوعاتیاش، بیش از آنکه در روزنامهها چاپ شده باشد، بر روی جلد شونیر یا گالنیگور کتابها خورده است. زیرا او تنها کسی است که بخش اعظم زندگی حرفهایاش را به تحقیق درباره مطبوعات و تاریخ مطبوعات ایران پرداخته است؟
وقتی میفهمیم که او در خانهای سه طبقهای در میدان شهدا زندگی میکند که دو طبقه آن آرشیو روزنامه و کتاب است، از اینکه در دفتر کار کوچکش او را ملاقات کردهایم، پشیمان میشویم.
او میگوید: «من چهار آرشیو و کتابخانه روزنامه و کتاب دارم. یک آرشیو به کتابهایی درباره مطبوعات و خود نشریات تاریخ ایران اختصاص دارد. یک کتابخانه درباره کتاب و کتابشناسی، کتابخانه سوم درباره لرستان و لرستان پژوهی و کتابخانه چهارم کتابهای مورد علاقهام است که در سه نوع قبلی، نمیگنجد مثل هنر و ادبیات و ...».
سید فرید قاسمی در خانوادهای کم جمعیت در خرمآباد، به دنیا آمد که خودش و خواهرش تنها فرزندان آن محسوب میشدند. ابتدا با اطلاعات دختران و پسران و دنیای ورزش همکاری داشت. در 12 سالگی اولین مطلبش را برای کیهان ورزشی فرستاد و وقتی مطلب با نام او چاپ شد، مانند سحرشدهها، خود را در سرآغاز مسیری یافت که بیرون آمدن از آن برایش ناممکن بود، مسیر روزنامهنگاری. خودش، زندگی و فعالیتهای اجتماعیاش را به دو دوره تقسیم کرده است: «یک دوره از همان 12 سالگی تا پایان دهه 60 . دوره دوم از اول دهه 70 تا امروز».
هرچه میکنیم، سید فرید قاسمی از نخستین کتابهایش حرفی نمیزند. میگوید: «همه نویسندگان دنیا میخواهند کتابهای اولشان گم و گور شود» او تا سن 17 سالگی 3 کتاب چاپ کرده بود که کسی نمیداند رمان بوده است یا قصه کودکانه یا چه؟
فرید قاسمی پس از انقلاب به تهران آمد و فعالیتهای مطبوعاتیاش را بهطور جدی در نشریات مختلف شروع کرد و در روزنامهها و هفتهنامهها و ماهنامهها مطلب نوشت.
اما آنچه که فرید قاسمی را امروز فرید قاسمی کرد، کنجکاوی برای پاسخ به یک پرسش بود. او در تمام طول حرفه خبرنگاریاش از خود میپرسید:
سیر تاریخ مطبوعات ایران چه بوده است؟ اولین مصاحبه، اولین گزارش، اولین مقاله را چه کسی، در کجا و در چه زمانی نوشته است؟ ریشه مشکلات روزنامهنگاری کجا است؟ و کنجکاوی برای پاسخ به این پرسشهای به ظاهر ساده، باعث شد که فرید قاسمی که در 12 سالگی نخستین مطلب مطبوعاتیاش به چاپ رسید و در سالهای پس از انقلاب چون رشته روزنامهنگاری منحل شده بود، رشته کتابداری و اطلاعرسانی را خواند، اندک اندک از روزنامهنگاری و حرفه خبرنگاری فاصله بگیرد و به پژوهشگر تاریخ مطبوعات ایران تبدیل شود. آن هم فعالترین و جدیترین پژوهشگر تاریخ مطبوعات ایران.
از او تا به حال کتابهای سرگذشت مطبوعات ایران، مطبوعات ایران در قرن بیستم، راهنمای مطبوعات ایران، روزنامهنگاری حرفهای، خاطرات مطبوعاتی، اولینهای مطبوعات ایران، خاطرات روزنامهنگاران زندانی، فهرستگان ارتباطات، چکیده مطبوعات ایران، تاریخ روزنامهنگاری ایران، مشاهیر مطبوعات ایران، کتابشناسی روابط عمومی، تاریخ شفاهی مطبوعات ایران، رویدادهای مطبوعاتی ایران (1382-1215) و دهها کتاب دیگر منتشر شده است و هنوز کتابهایی با عنوانهای دانشنامه مطبوعات ایران، تاریخ مطبوعات ایران، فرهنگ نام آوران مطبوعات ایران، فهرستگان مطبوعات ایران، داستان مطبوعات ایران و ... در راه است. او حدود 6 سال، بین سالهای 1374 تا 1380 در خانه مینشیند، میخواند و مینویسد و مینویسد و میخواند. خودش میگوید: «آن دوره، دوره بسیار خوبی بود. دورهای پربار . به خاطر افتوخیز در سالهایی که کارهای مطبوعاتی چندانی انجام نمیشد، من که به کار پژوهشی علاقهمند بودم، به آن سمت سوق پیدا کردم. بعد از آن دوره و دوره رونق روزنامهنگاری من، این دو رشته کتابشناسی و روزنامهنگاری را بهطور موازی ادامه دادم و بالاخره هم توانستم با کار پژوهش درباره مطبوعات، هر دو رشته را به هم گره بزنم».
او در دوره رونق کار مطبوعاتیاش، سردبیر بیش از 14 نشریه بود که مثل حالا که نامش در شناسنامه کتاب هفته نیست، آن وقت هم نامش در اغلب آنها – جز رسانه و یکی دو نشریه دیگر – به ثبت نرسید. میگوید: «خودم اصراری نداشتم، آنها هم پافشاری نکردند و شناسنامهها همان طور که قبلا بود، منتشر میشد، تاریخنویسان بعدی مطبوعات، با نام من در شناسنامه مطبوعات، خیلی کم برخورد خواهند کرد».
او نخستین نشریه پژوهشی در زمینه تاریخ مطبوعات را در سال 1376 با نام پژوهشنامه تاریخ مطبوعات ایران منتشر کرد. مجله لرستان پژوهی و پژوهشنامه تاریخ مطبوعات ایران دو مجلهای است که قاسمی با سرمایه خود انتشار داد. تعداد کتابهای پژوهشی او درباره تاریخ مطبوعات بهحدی رسیده که اکنون اغلب او را تاریخنگار مطبوعات میشناسند. خودش هم این عنوان را بیشتر میپسندد: «در زمینه مصاحبه، گزارش، خبر، یادداشت و مقالهنویسی، از همان قدیم استادان بزرگی بودند که مدرس این رشتههای تخصصی هم بودند و هنوز هم خوشبختانه هستند. من گزارش، مقاله، مصاحبه، یادداشت و ... تهیه میکردم؛ اما هرگز داعیهای در این رشتهها نداشته و ندارم.
وقتی با استادان این رشتهها از نزدیک دوستی برقرار کردم، دیدم که همه این بزرگواران در زمینه عملی و کارکردی، استاد و بهترین هستند؛ اما هیچکدام مثلا نمیدانستند که اولین مصاحبه یا گزارش در کجا، کی و به وسیله چه کسی نوشته شده است؟ یا نمیدانستند که سیر تحولات تاریخ مطبوعات ایران چیست؟ و یا مطبوعات ایران چه کاستیهایی در گذر زمان داشته است؟ این بود که من متوجه ضعف و نقصان درباره تاریخ مطبوعات ایران شدم و به تحقیق در این زمینه پرداختم. آنقدر که حالا خودم را بیشتر یک پژوهشگر و تاریخ نگار مطبوعات میدانم و خوشحالم که توانستهام بخش مهمی از تاریخ مطبوعات و میراث فرهنگی مطبوعات ایران را زنده نگه دارم، با حفظ تاریخ و میراث هر صنف و حرفهای آن صنف و حرفه، هویت مییابد».
وقتی کسی دو طبقه از خانهاش فقط کتاب و کتابخانه است، باید از او با احتیاط پرسید که شما چند جلد کتاب دارید؟ ما با احتیاط پرسیدم و همانطور که انتظار میرفت هیچ جواب قانعکنندهای نشنیدیم. زیرا اولا فرید قاسمی از اینکه در مصاحبههایش – برخلاف کتابهایش – از نام اشخاص، نام نشریات، تاریخ و تعداد دقیق یاد کند، بشدت پرهیز دارد و میگوید: «دوست دارم کلی حرف بزنم»، ثانیا او که کتابشناس و کتابدار بوده و هست، مجلات، روزنامهها و کتابهای خودش را هنوز فهرست نکرده است.
پس ما سوالمان را طور دیگری از او میپرسیم: «قدیمیترین و گرانترین نشریهای که خریدید، کدام بود؟» وی میگوید: «من سعی کردهام دوره کامل نشریات تاریخ ایران را داشته باشم هرچند نمیشود این ادعا را داشت. از نخستین روزنامههای سپیدهدم مطبوعات در ایران تاکنون. سالهاست که در میان نایاب فروشها رفتوآمد دارم و هر چیز ارزشمندی را با هزینه شخصی میخرم. یکبار در میان کتابها و روزنامههای یک نایاب فروش، چهار شماره از روزنامهای به نام «روزنامه اردوی همایون» دیدم . ما در دوره ناصرالدینشاه دو روزنامه با این نام داریم. یکی «روزنامه اردوی همایون» و دیگری «اردوی همایون». اردوی همایون در 13 شماره منتشر شده بود و بعدها با مقدمه ایرج افشار و فرادی تجدید چاپ شد. اما در کتابهای تاریخ مطبوعات ایران هرگز اسمی از روزنامه «روزنامه اردوی همایون» به ثبت نرسیده بود. آن روز این 4 شماره از این روزنامه را در بین نشریات آن نایاب فروش، کشف کردم و بهخاطرش مجبور شدم همه مجموعه آن نایاب فروش را بخرم. بابت این 4 شماره که قطع رقعی کوچک هم داشت، 200 هزار تومان پول پرداختم. حدود هفت، هشت سال پیش. البته نشریات دیگری هم با قیمتهای 400 هزار تومان و بیشتر هم خریدم؛ اما این یکی فقط 4 شماره بود و در نتیجه بابت هر شماره 50 هزار تومان پرداختم.
این 4شماره را من در حالی خریدم که هر آن ممکن بود، این نایاب فروش، آنها را به یک نایابفروش دیگر بفروشد و او هم بفروشد به مجموعهدار یا کتابخانهدار خارجی و برای همیشه از ایران خارج شود».
آرشیو نشریات او از نخستین نشریات دوره قاجار شروع میشود و به امروز میرسد. پس میشود حدس زد که از نخستین روزنامههای ایران مثل روزنامه وقایع اتفاقیه و روزنامه دولت علیه ایران تا شرق مشرق و نسیم شمال، قانون و ... در آرشیو او پیدا میشود. قاسمی سالها نشریههای قدیم را با مقدمه و نمایه تجدید چاپ میکرد؛ اما حالا میگوید: «هزینه تجدید چاپ نشریات قدیم ایران، گزاف است و مشتری چندانی هم بهجز تاریخنگاران و پژوهشگران ندارد.» فرید قاسمی برای انتشار ارزان قیمت این نشریات، تمهیدی اختیار کرده است. او 57 نشریه دوره قاجار را اسکن کرده است و همه آنها را در دو CD با اطلاعات و مقدمات کامل منتشر کرده است. این CD ها بزودی با نام «تاریخ مطبوعات ایران: گزیده نشریههای عهد قاجار» منتشر میشود و دورههای بعدی تاریخ مطبوعات نیز در زمانهای بعدی، به همین منوال به بازار عرضه میشود.
فرید قاسمی به نسبت بسیاری از پژوهشگران و روزنامهنگاران، سن کمی دارد، با این حال عجول است. عجول است چون به همین زودی، در سن 40 سالگی میخواهد کتابخانههای تخصصیاش را درباره کتاب، مطبوعات و لرستان وقف کند تا در دسترس عموم قرار گیرد.
کاری که معمولا پیرمردها در اواخر عمر انجام میدهند. او مدام میگوید: «میخواهم کارهای نیمه تمامم را تمام کنم».
یک نوع دیگر از علاقه و دغدغههای او مطالعه صفحات کتاب در نشریات است. نتیجه وسواس و مطالعه او درباره ارتباط کتاب و روزنامه، به انتشار سه جلد کتاب با نام «مطبوعات کتابگزار : تاریخ نشریههای ادواری حوزه کتاب در ایران» که چندی پیش وارد بازار کتاب شد، ختم شد. او ستونها و صفحات معرفی و نقد کتاب را میخواند و وضعیت امروز را درباره این موضوع بین رشتهای، امیدوارکننده میبیند.
او میگوید: «روزنامه شرق اولین روزنامهای نیست که در تاریخ مطبوعات ما یک صفحه کامل به کتاب اختصاص میدهد. قبل از انقلاب روزنامههای کیهان، اطلاعات، آیندگان، رستاخیز، پیغام امروز، آژنگ، مردم، ایران نوین و دهها روزنامه دیگر صفحه و ستون کتاب داشتند.
رشته خبرنگاری حوزه کتاب، یک رشته تخصصی و میان رشتهای است. علاقهمندان این رشته باید در دورههای کوتاه مدت که سرفصلهای آن از قبل مشخص شده است؛ اما به عللی تاکنون برگزار نشده و در آینده برگزار خواهد شد شرکت کنند و دانشآموخته شوند. خبرنگاران کتاب باید مدام بر دانش روزنامهنگارانه و کتابشناسانه خود بیافزایند. روزنامهنگاری تخصصی، اوج روزنامهنگاری است؛ یعنی کسی دوره عمومی روزنامهنگاری را گذرانده و در آن کارکرده و پس از آن به دوره تخصصی رسیده است.
اما به هرحال وضع امیدوارکننده است زیرا همینکه امروز خبرنگاران حوزه کتاب تنها از طریق نوشتن مطلب درباره کتاب، امرار معاش میکنند، نشانه خوبی است و مقدمهای بر حرفهای شدن این نوع روزنامهنگاری فراهم شده است». به این ترتیب هیچگاه نباید تعجب کرد که فرید قاسمی، موضوعی پژوهشی درباره یک وجه مشترک دیگر میان کتاب و تاریخ و روزنامهنگاری کشف کند و دربارهاش کتابی بنویسد یا کلاسی تشکیل دهد. به نظر میرسد که او تا پایان عمر به این مثلث وفادار میماند. مثلث روزنامه، کتاب و تاریخ.
فرید قاسمی دو فرزند دارد. فرزند بزرگش که دختر است و در مقطع دبیرستان درس میخواند، به کامپیوتر و زبان انگلیسی تسلط دارد و ترجمههایی از او، اینجا و آنجا منتشر میشود. پسر کوچکش هم، تازه اول ابتدایی است.
همسرش خانهدار است و از اینکه شوهرش هر روز خود را میان انبوه کتاب و روزنامه و دود سیگار، در یکی از طبقههای خانه، پنهان میکند، ناراحت نیست. فرید قاسمی، ماشین ندارد و میگوید: «هر کسی که هدف دارد، وسیله ندارد»!
| | | | | | |
|
|
تحليل |
|
|
:: اقتصادی :: |
|
|
:: فناوری اطلاعات :: |
|
|
:: روی خط جوانی :: |
|
|
:: ورزش :: |
|
|
:: فرهنگ و هنر :: |
|
|
:: حوادث :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|