محققان موفق به ساخت ويلچري شدهاند كه با دستورات ذهني فرد كاربر قادر به حركت است.
با ساخت اين ويلچر افراد فلج از اين پس ميتوانند تنها با نيت رفتن به هر مكاني كه در نظر دارند، به همان سمت حركت كنند. «خاوير مينگوئز»، مسئول تيم تحقيقاتي دانشگاه «زاراگوزا» اسپانيا ميگويد: اين ويلچر رباتيكي مخصوص افرادي كه ناتواناييهاي شديد عصبي- عضلاني دارند طراحي شده كه ميتواند حتي در مكانهاي بسيار شلوغ يا ناشناخته نيز حركت كند.
براي حركت دادن ويلچر، فرد استفاده كننده بايد روي يكي از نقاط موجود در نقشه 3 بعدي كه محيط اطراف را نشان ميدهد، تمركز كند. اين نقشه روي صفحهاي كه در جلوي صندلي نصب شده، قرار دارد.
فرد فلج كلاهي روي سر خود ميگذارد كه روي آن 16 الكترود قرارگرفته است. حين اينكه فرد در حال كاويدن نقشه است، نقاط آبي رنگي بهترتيب روشن و خاموش ميشوند، اين نقاط چشمكزن نوسانهايي در مغز ايجاد ميكنند كه توسط الكترودها شناسايي ميشوند.
رايانه نقاط خاموش و روشن شده را با فعاليت مغزي فرد مقايسه كرده و هنگامي كه نقطهاي با آن نوسانات تطبيق پيدا كرد آنرا بهعنوان مقصد حركت تعيين ميكند.
براي به وجودآمدن تصوير 3 بعدي، صفحه ليزري در جلوي صندلي تعبيه شده كه بهطور دائم محيط اطراف را اسكن و تصاوير را برحسب مكان مورد نظر به روز ميكند.
همچنين سنسورهايي روي چرخها نصب شده كه تعداد دوران چرخها را محاسبه كرده و علاوه برآن مكاني را كه در آن ويلچر در حال حركت است شناسايي ميكند. بدينترتيب ويلچر با استفاده از نقشه به سمت مقصد حركت ميكند بدون آنكه به مانعي برخورد كند.
در سال2006 اين تيم تحقيقاتي با انجام آزمايشي ثابت كردند كه يك كودك فلجمغزي نيز ميتواند با استفاده از صفحه لمسي كه در نمونه اوليه اين ويلچر قرار داشت حتي در مكانهاي بسيار شلوغ مانند مدرسه بهراحتي حركت كند.
اين نخستين ويلچري نيست كه توسط امواج مغزي كنترل ميشود، اما تنها نوع آن است كه علاوه بر كنترل ذهني، بيدرنگ و بدون ثانيهاي تاخير جهت يابي ميكند و هيچگونه اختلافي در تعيين جهت آن نيز به وجود نميآيد.
اما شايد تنها مشكل اين ويلچر ژلهاي مرطوبي است كه الكترودها را به كلاه مخصوص وصل ميكند، چرا كه پس از گذشت چند ساعت شروع به خشك شدن ميكند و كيفيت عملكرد دستگاه را پايين ميآورد.
تيم تحقيقاتي «مينگوئز» از اين مشكل آگاهي دارند و درصدد پيدا كردن راه جايگزيني براي وصل كردن الكترودها به كلاه هستند. آنها همچنين در تلاشند تا واكنش دستگاه به دستورات ذهني فرد را افزايش دهند بدون آنكه در صحت و درستي واكنشها خللي وارد شود.
|