تهران شهری تاریخی است با پیشینه مربوط به زمان سلجوقیان تا قاجاریه و پهلوی. آثار و محوطههای تاریخی بسیاری چون بهارستان، شهربانی، سر درباغ ملی، مسجد سپهسالار، مجلس، کاخ گلستان، بازار تجریش، بازار بزرگ تهران و ... در شهر تهران وجود دارد. اما همه این آثار زیبای تاریخی در میان قشر عظیمی از دود و سنگ و سیمان و اتومبیل بافت جدید شهری، بلعیده شدهاند.
کاخ گلستان یا ساختمان شهربانی آثاری درخشان در هنر معماری ایران به حساب میآیند؛ اما هیچیک از ما برای دیدن آنها حاضر نمیشویم که از سد سنگی و آهنی بازار تهران بگذریم و به آنجا برسیم. آنها در لابهلای عناصر شهر جدید تهران پیچیده و خموده و گم شدهاند.
من با مهندس محمدحسن محبعلی، رئیس پژوهشکده ابنیه و بافتهای تاریخی و مشاور رئیس سازمان میراث فرهنگی در این زمینه گفتوگو کردهام. این مصاحبه برای رسیدن به پاسخ این پرسش است: «چگونه ممکن است که به کمک بناها و محوطههای تاریخی داخل شهر تهران، چهره زیباتر و دلپذیرتری به فضای عمومی و کلی شهر داد؟»
• پراکندگی بافتهای تاریخی شهر تهران به بخش مرکزی (حوالی میدان ارگ، بازار، باغ ملی و ...)، بخش شمالی (امامزاده صالح و بازار تجریش) و شهر باستانی ری تقسیم میشود. چقدر از این بافتهای تاریخی با بافت شهری جدید آمیخته شده است؟
- در حقیقت تمامی بافت تاریخی تهران در بافت شهری جدید فرو رفته است و در نتیجه دخالتهای زیادی در بافت قدیم صورت گرفته. میشود گفت که انسان در یک سوم از بافت تاریخی شهر تهران، دستکاری کرده است.
• چطور ممکن است که بافت تاریخی را طوری در شهر حفظ کرد که هم به بافت جدید آسیبی نرسد و هم بافت تاریخی بیشترین جلوه را در شهر داشته باشد؟
- بافتهای تاریخی دارای یک حریم تعریف شده هستند. رعایت حریم یک بافت تاریخی به این معنی است که باید در آن محوطه نکاتی رعایت شود. ازجمله این نکات کنترل ترافیک یا حتی حذف ترافیک، طراحی تاسیسات به نحوی که به اثر تاریخی آسیب نرسد، رعایت منظره محیطی اثر تاریخی. به این معنی که هیچ بنای دیگری در آن اطراف ساخته نشود که از نظر ارتفاع یا زیبایی، از جلوه اثر تاریخی بکاهد، تغییر جنس کف خیابان مثلا از آسفالت به سنگ فرش و ... است.
رعایت این نکات برای این است که در فاصله مشخصی که بین بافت جدید و بافت قدیم وجود دارد، عناصر شهری اندک اندک کم و کمتر شوند تا از چهره شهری امروزی کاسته شود و برسد به چهره نرم و آرام محوطه تاریخی . شهر جدید دارای انرژیای قوی است که با آرامش و سکوت بافت قدیم هماهنگی ندارد. در نتیجه اتصال بافت جدید به قدیم باید درست صورت گیرد. به نظر من بافت جدید شهری برای ماشین ساخته شده است نه برای انسان، در حالی که معماری بافت قدیم شهر برای انسان ساخته شده بود. همه چیز در خدمت انسان بود. این را میشود از طاقیها، سایهبانها، نشمینگاهها، پس کوچهها و کوچه باغهای دلپذیر، پنجرههای رنگی مشبک، حیاط و حوض و درخت و ... فهمید. زندگی آنان با طبیعت پیرامون آمیخته بود و از آن بیشترین بهره را میگرفت. برای مثال عمارت مسعودیه در بهارستان فقط دارای 5000 متر باغ است. یا همین طور کاخ گلستان. این فضای سبز جزئی از حریم سبز بناهای تاریخی ایران بود.
بهجز خود محوطه تاریخی که دارای حریم است، هر بنای تاریخی نیز دارای حریم است. حریم یک بنای تاریخی تک افتاده هم باید رعایت شود. رعایت این نکات باعث میشود تا اثر یا محوطه تاریخی به بهترین شکل حفظ شود و به چشم بیاید. در کنار آثار تاریخی باید از هرگونه دود، لرزش، خیابان کشی جدید، تاسیسات و فاضلاب جدید و ... جلوگیری کرد.
• کشورهای زیادی در آسیا وجود دارند که از نظر معماری و فضای کلی معماری مثل درونگرا بودن آن، به ایران شباهت دارند. تجربه آن کشورها برای حفظ بهتر و جلوه بخشیدن آثار تاریخی در وسط شهر، چگونه بوده است؟
- مشابه شهر تهران یعنی شهری که بافت تاریخی در دل بافت جدید قرار دارد، زیاد است. ازجمله شهر صنعا در یمن، لیون در فرانسه، بوداپست در لهستان و ... . همینطور شهرهایی در ترکمنستان، ازبکستان، آذربایجان و ارمنستان. آنها برای زنده نگه داشتن بناها و بافتهای تاریخی راهحلهای کاربردی ساده، کم هزینه و جالب توجهی اتخاذ کردهاند. مثلا من در بوداپست دیدم که آنها برای حفظ و زنده نگهداشتن حمامهای تاریخی خود که مثل ایران، خزینه هستند، آب گرم معدنی را از کیلومترها دورتر با لولهکشی به حمام آوردهاند و حمام را به استخر و حمام آب گرم معدنی تبدیل کردهاند. به سه دلیل؛ اول اینکه اینگونه حمامها آهکی است و آهک با آب زنده میماند و از پوسیدگی و تخریب آن جلوگیری میشود. دوم اینکه حمام تاریخی به این وسیله مورد استفاده مردم قرار میگیرد و مردم همچنان از آن استفاده میکنند. سوم اینکه حمام تاریخی را به یک موقعیت جذب توریست تبدیل کردهاند.
من در ماکو و سمرقند هم نمونههای هوشمندانهای از حفظ محوطه تاریخی دیدم. در ماکو، میان بافت قدیم و بافت جدید، یک پارک با طول 800 متر و عرض 300 متر ایجاد کردهاند. یعنی یک فیلتر سبز طبیعی گذاشتهاند. البته در زمان کمونیستها و وقتی که بافت جدید در حال گسترش بود. به این ترتیب هرکس که از بافت قدیم به جدید یا برعکس میخواهد برود باید از وسط این پارک بگذرد.
این پارک را هم فرهنگی کردهاند؛ یعنی مجسمه تمامی چهرههای فرهنگی و هنری را در آن ساختهاند و همه مراسم و بزرگداشتهای فرهنگی و هنری در آنجا تشکیل میشود. شهر اینطور طراحی شده است که در وسط پارک است، یک طرف بافت تاریخی که در آن زندگی روزمره جریان دارد، یک طرف بافت جدید، یک طرف دریا و طرف دیگر بافت حکومتی (روسها بخش حکومتی خود را مجزا میساختند). در سمرقند شیوه دیگری اعمال کردهاند. سمرقند دارای فرهنگی مشابه شیراز است؛ چه از نظر هنری وذوقی و چه از نظر فرهنگ مردم و حتی درجه حرارت و پرورش میوه. دور بافت تاریخی این شهر مثل شیراز، باغ بوده است. روسها در زمان حکومت خود به آنجا، باغ را حفظ کردند و پشت این باغها، شهر جدید را ساختند. در بافت قدیم هم زندگی روزمره در جریان است و کسانی که بخواهند از این دو بافت تاریخی و جدید به سمت یکدیگر بروند باید از دل کوچه باغهای مفرح تاریخی بگذرند.
• در ایران به دلیل بیفکری و بیمسئولیتی طراحان شهر، بافت تاریخی در بافت شهری بلعیده شده است در این شرایط چه کار میشود کرد تا دوباره برای بافت تاریخی حریم و حرمت ایجاد کرد؟
- سازمان میراث فرهنگی برای حل این مسئله چند مشکل در مقابل خود دارد.
اول، فرهنگ مسئولان و مردم؛ دوم، عدم همکاری ارگانها و سازمانهای مربوطه و سوم کمبود بودجه. من هر کدام از این سه مورد را به صورت تفکیک شده باز میکنم در حالی که هر سه این موارد به یکدیگر وابسته و مربوط هستند. ما از نظر قوانین مربوط به حفظ میراث فرهنگی خوشبختانه مشکلی نداریم. یعنی قوانینی که برای حفظ، مرمت و ... ابنیه و محوطههای تاریخی وجود دارد، کامل است. آنچه که مسئله است، عدم رعایت و حرمت این قوانین است. یازده ارگان مانند شهرداری، فرمانداری، استانداری، آب و فاضلاب، راه و ترابری و ... قانونا باید با سازمان میراث فرهنگی برای حفظ محوطه و ابنیه تاریخی همکاری و همراهی کنند؛ اما این عملا به سهولت انجام نمیشود. مثلا مالکی که ملک او در محوطه تاریخی قرار دارد، به شهرداری مراجعه میکند و میگوید که آیا من میتوانم این خانه قدیمی را خراب کنم و بجایش یک ساختمان دو طبقه بسازم؟ شهرداری هم میگوید: از نظر ما مشکلی ندارد؛ اما میراث فرهنگی مزاحم است. این جمله یعنی چه؟ یعنی اینکه ما در اهداف فرهنگی سازمان میراث فرهنگی که میخواهد هویت تاریخی و ملی مردم را حفظ کند، خود را شریک نمیدانیم.
ما نباید با شهرداری درگیر باشیم بلکه شهرداری باید طرفدار ما باشد. در حقیقت سازمان میراث باید مشاور همه دستگاههای مربوطه باشد .... مالک ایرانی هم بهخاطر فرهنگ فعلی جامعه و مسائل اقتصادی فقط به فکر سود است نه چیز دیگر و انتظار دارد که میراث خانه او را به قیمت بازار بخرد که البته برای میراث ممکن است که تمامی بناهای محوطه تاریخی را خریداری کند.
مالک نمیفهمد که هویت تاریخی و ملی داشتن یعنی چه و چه اهمیتی دارد. از اینجا بحث فرهنگسازی مطرح میشود. فرهنگسازی در زمینه حفظ میراث فرهنگی یعنی ایجاد این فرهنگ که میراث فرهنگی، هویت ملی و تاریخی شهر ما و ما است. میراث فرهنگی مایه اعتبار و افتخار ماست و در صورتی که از آن بهخوبی نگهداری شود، میتوان از آن بهره اقتصادی قابل ملاحظهای نیز برد. در کشورهای غربی بهخاطر اینکه درباره میراث فرهنگی، فرهنگسازی شده است، مردمی که در محوطههای تاریخی زندگی میکنند، به خود میبالند زیرا در خانههایی و محلهای زندگی میکنند که مثلا 200 سال یا 500 سال قدمت و پیشینه دارد. یعنی آنها احساس میکنند که خانوادهای ریشهدار و اصیل هستند؛ اما در ایران به محض اینکه محلهای جزو حریم محوطه تاریخی قرار میگیرد، مالکان غصه میخورند که دیگر نمیتواند خانههای خود را خراب کنند و بهجایش آپارتمان یا برج بسازند. پس یک مقدار از درگیری سازمان میراث فرهنگی به خاطر عدم فرهنگسازی با مالکان شخصی است.
• این فرهنگ سازی چطور ممکن است؟
- باید با تبلیغات وسیع و صرف هزینه زیاد، به مردم آموخت که زندگی کردن در یک خانه 200 ساله دارای یک اعتبار و اصالت است. همینطور به آنها آموخت که میشود از بافت تاریخی هم سود اقتصادی برد. البته به سبک و روش خودش. در کشورهای غربی آمدهاند مراکز پژوهشی، مراکز علمی، خانه دانشمندان، خانه هنرمندان، خوابگاههای دانشجویی، گرانترین رستورانها و ... را به این محلهها منتقل کردهاند تا رفت و آمد و زندگی در آنجا جریان داشته باشد و همه اینها سود اقتصادی برای یک محله یا منطقه میتواند داشته باشد. در شهر تاریخی «لیون» در فرانسه من این اقدامات را از نزدیک دیدهام.
• آنها چطور این کار را کردهاند؟
آنها آمدهاند به طور کامل ترافیک را از محوطه تاریخی گرفتهاند و رفت و آمد به آنجا فقط به صورت پیاده ممکن است. ساختمانها را مرمت شهری کردهاند، بخش خصوصی را به این منطقه کشاندهاند، فعالیتهای توریستی و فرهنگی را به این محوطه کشاندهاند و کل محوطه را هم بسیار تمیز و زیبا نگه داشتهاند. طوری که در شهر میدرخشد. شهردار این شهر مسئول میراث فرهنگی این شهر هم هست. او به ما گفت که 15-10 سال پیش این منطقه مرکز فساد شهر بوده است؛ اما با مطالعه و عملی کردن طرحهای کاربردی آنجا را به یکی از درآمدزاترین شهرهای توریستی اروپا تبدیل کردهاند و آنجا را به ثبت میراث فرهنگی جهانی هم رساندهاند.
• یکی از راههای جلوه بخشیدن به آثار تاریخی در اروپا، نداشتن دیوار دور محوطه اثر است طوری که اثر تاریخی در وسط شهر به چشم میآید. مثلا من شنیدهام که یک معبد مهری در لندن را که از زیر شهر بیرون کشیدهاند به صورت یک میدان در وسط شهر درآوردهاند طوری که از هر طرف قابل دیدن است. در ایران این کار ممکن نیست؟
- در فرهنگ ایرانی، دیوار جزئی از معماری ما است. این معماری درونگرایانه است. همه بناهای تاریخی ایران مثل بهشت تزئین شدهاند و میدرخشند؛ اما از بیرون به وسیله یک دیوار بلند ساده، از چشمها پنهان نگه داشته شدهاند. این جزئی از فرهنگ معماری است و باید به همین شکل حفظ شود، زیرا درحقیقت این معماری با دیوارهایش زندگی کرده است و ما نباید دخل و تصرف کنیم. اصلا منشور آتن، دخل و تصرف در آثار تاریخی را منع کرده است. اما آنچه که شما میگویید با رعایت حریم آثار تاریخی به دست میآید و این بناهای تاریخی در آن صورت، در وسط شهر مثل یک نگین خواهند درخشید.
• بناهای تاریخی شهر تهران برای رسیدن به آن چهره شهری مطلوب، چقدر کار دارند؟
- خیلی. آنقدر که باید بگویم کارهایی که تا به حال درباره حفظ و نگهداری درست آثار تاریخی در شهر تهران شده است، نسبت یک به سی دارد.
|