دادگاه جنجالي
چهارشنبه 2 دي 1383 - ساعت 13:26

دادگاه جنجال برانگیز «استوارت الکساندر» 43 ساله که به اتهام قتل چهار بازرس در بازداشت به سر می‌برد بار دیگر تشکیل شد.

 

الکساندر متهم است 4 سال قبل زمانی که سه بازرس برای بازرسی از وضعیت کارخانه سوسیس‌سازی او به کارخانه‌اش مراجعه کرده‌اند توسط گلوله‌های شلیک شده از اسلحه الکساندر به قتل رسیده‌اند.
گرچه الکساندر ادعا می‌کند این قتل‌ها را به خاطر دفاع شخصی انجام داده است؛ اما دادگاه در مورد صحت داشتن این موضوع هنوز هم شک داشته و به نظر می‌رسد استوارت این سه بازرس را به طور عمدی به قتل رسانده باشد.
استوارت در طول حضور خود در دادگاه دائما ادعا می‌کند که این سه بازرس از مدت‌ها قبل او را مورد آزار و اذیت روحی قرار می‌داده‌اند و روز حادثه نیز پس از این که آنها وی را بشدت عصبی کرده‌اند، او دست به چنین خلافی زده است.
نوار ضبط شده از صحنه درگیری که روی دوربین‌های مخفی دفتر استوارت ثبت شده است بارها و بارها در دادگاه به نمایش گذاشته شده است؛ اما با این حال، قاضی پرونده و هیات منصفه هنوز نتوانسته‌اند در مورد این پرونده تصمیم نهایی خود را اعلام کنند.
استوارت الکساندر که از یک خانواده فقیر متولد شده است از بچگی چندین بار به خاطر اعمال خشن به روانپزشک مراجعه کرده بود. استوارت که زندگی سختی داشت مجبور بود خودش کار کند تا بتواند خرجش را در بیاورد. او از سن 15 سالگی مشغول به کار شد و کم‌کم توانست روی پای خودش بایستد.
استوارت از کار در کارواش‌ها و پمپ بنزین‌‌ها شروع کرد و کم‌کم توانست در یک رستوران مشغول به کار شود. از آنجایی که او از بچگی شرایط مالی خوبی نداشت، از همان ابتدا با جمع کردن پول‌هایش سعی داشت تا بتواند برای خودش حرفه‌ای دست و پا کند.
او تمام سال‌های جوانیش را کار کرد تا بالاخره توانست با پول اندکی که جمع کرده بود کارخانه بسیار کوچک سوسیس‌سازی را‌ه‌اندازی کند.
او تمام سرمایه‌اش را در این کارخانه ریخت و سعی کرد به هر صورتی که هست این کارخانه را برای خودش نگه‌ داشته و آن را گسترش دهد. تلاش‌های شبانه روزی استوارت و کار بیش از حد او بالاخره نتیجه داد و کارخانه او روز به روز رمق بیشتری گرفت. او در طی این مدت با دختری که به او علاقه‌مند بود ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد. همه چیز به ظاهر برای استوارت خیلی خوب پیش می رفت و بالاخره سال‌های سختی برای او پایان یافته بود تا این که او چندین بار از مشتریانی که از او عمده خرید می‌کردند، ضرر دید.
آنها با پرداخت پول کم و وعده وعید محصولاتش را می‌گرفتند و پولی به او نمی‌دادند.
کم‌کم وضعیت کارخانه رو به وخامت گذاشت.
استوارت که به هیچ عنوان دلش نمی‌خواست کارخانه‌ای را که خودش با زحمت و تلاش و دوندگی دوران جوانیش ساخته بود به این راحتی از دست دهد، تصمیم گرفت هر طور که هست خودش را از منجلابی که در آن گرفتار شده بود رهایی بخشد. او به هر کس که می‌توانست متوسل شد تا کارخانه عزیزش را از ورشکستگی نجات دهد. بالاخره با صحبت با چندتن از خلافکاران تصمیم گرفت مقداری گوشت تائید نشده نیز در محصولاتش بیافزاید که بابت آنها پول کمتری پرداخت می‌کرد؛ اما می‌توانست به تولید سوسیس‌هایش ادامه دهد.
او با این کار بالاخره پس از چند ماه توانست از ورشکستگی نجات پیدا کند و کارخانه‌اش را روی روال عادی بیاندازد؛ اما مشکل آنجا بود که مسئولان بهداشت مرتبا محصولات کارخانه‌اش را چک می‌کردند و او باید محصولاتی را تولید می‌کرد که از نظر بهداشتی نیز تائید می‌شد؛ اما با استفاده او از گوشت‌های تائید نشده، محصولاتش نیز در معرض خطر قرار می‌گرفت و تائید آنها دچار مشکل می‌شد.
پس از به وجود آمدن اولین جای سوال برای بازرسان، او متوجه اشتباه بزرگی که کرده بود شد.
او فهمید که با وجود آن که با خرید گوشت ارزان توانسته است محصولاتش را مثل قبل تولید کند؛ اما با اینکارش بازرسان را به خود مشکوک کرده و ممکن است به طور کلی تولید محصولاتش ممنوع شود.
استوارت چاره‌ای نداشت به جز آن که اولین سری محصولاتش را به فروش برساند؛ اما بازرسان که متوجه موضوع شده بودند مدام او را تهدید می‌کردند که بالاخره دست او را رو خواهند کرد. استوارت به بازرسان پیشنهاد حق‌السکوت داد؛ اما ظاهرا ماجرا جدی‌تر از آن بود که استوارت تصورش را می‌کرد.
او چندین بار با بازرسان درگیر شد و بالاخره اتفاقی که نباید می‌افتاد، افتاد. او در یک لحظه عصبانیت و پس از درگیری فراوان با بازرسان، آنها را به قتل رساند.
اکنون با توجه به اثبات آزارهای بازرسان برای استوارت نیز، پرونده دچار پیچیدگی‌هایی شده است؛ اما به نظر می‌رسد استوارت به اتهام قتل این سه نفر به اعدام محکوم ‌شود.




روزنامهء هموطن سلام http://www.hamvatansalam.com
آدرس خبر : http://www.hamvatansalam.com/news18283.html