به گزارش خبرنگار ما، شامگاه دوشنبه 2 آذرماه سال جاری با پیدا شدن جسد خون آلود مردی 30 ساله حوالی موتور آب قیام دشت تحقیقات کارآگاهان اداره 10 آگاهی تهران برای کشف راز این جنایت آغاز شد. اکیپی از کارآگاهان پس از اعزام به محل بررسیهای تخصصی خود را آغاز کردند و در اولین اقدام به شناسایی هویت مقتول پرداختند ولی مرد 30 ساله که بر اثر اصابت ضربات چاقو به سینهاش به قتل رسیده بود هیچ مدرک شناسایی با خود به همراه نداشت.
ماموران در ادامه تحقیقات خود بررسی دقیق منطقه را آغاز کردند و در فاصله 150 متر جسد متوجه یک دستگاه موتورسیکلت شدند که در بیابان رها شده بود. این تنها سرنخی بود که میتوانست پلیس را در شناسایی هویت مقتول یاری دهد و کارآگاهان بلافاصله به ردگیری مالک آن پرداختند. نتایج این تحقیقات نشان میداد که موتورسیکلت متعلق به مردی افغانی به نام محمد عظیم است که در شهرک یبر زندگی میکند.
بنا بر این ماموران به این منطقه اعزام شدند و به تحقیق از همسر محمدعظیم پرداختند.
زن جوان که بصیره نام دارد گفت: شوهرش مالک مغازه پیکنیک پرکنی در شهرک است ولی از یک روز پیش که برای رفتن به مغازه از خانه خارج شده، برنگشته است. پس از اظهارات این زن، کارآگاهان او را برای شناسایی مقتول به پزشکی قانونی بردند و در آنجا مشخص شد جسد خونآلودی که حوالی موتور آب پیدا شده بود متعلق به محمدعظیم است.
با به دست آمدن این اطلاعات تحقیقات پلیس وارد مرحلهای تازه شد و ماموران بازجویی از همسایههای محمد عظیم را آغاز کردند. تعدادی از آنها آخرینبار محمدعظیم را همراه پسرخاله همسرش دیده بودند که از خانه خارج میشد و این در حالی بود که همسر مقتول ادعا میکرد شوهرش به تنهایی خانه را ترک کرده است.
به این ترتیب کارآگاهان بار دیگر به تحقیق از همسر محمدعظیم پرداختند و با توجه به ضد و نقیض گوییهای او به وی مظنون شدند. آنها که احتمال میدادند زن جوان همه حقایق را نگفته باشد، رفت و آمدها و تماسهای او را زیرنظر گرفتند و متوجه شدند این زن به تازگی پولی را که برای رهن خانه پرداخت کرده بود پس گرفته است.
ولی آنچه که ظن پلیس را به زن جوان بیشتر کرد، اظهارات شاهدی بود که ساعاتی قبل از قتل محمدعظیم او را دیده بود. این مرد به ماموران گفت: آن شب محمدعظیم قرار بود همراه پسرخاله زنش به بیابانهای قیامدشت برود تا یک کیلو کریستال را که در زیرزمین پنهان شده بود، سرقت کند. برای همین منتظر نعیم بود و وقتی او آمد، دو نفری به بیابان رفتند.
پس از اظهارات این مرد، ماموران برای سومین بار به سراغ همسر مقتول رفتند، ولی او گفت: مدتهاست که از پسرخالهاش نعیم خبر ندارد و از ماجرای کریستالها بیاطلاع است.
کارآگاهان که دریافته بودند بصیره از راز قتل شوهرش باخبر است، به تحقیقات غیرمحسوس خود ادامه دادند و با زیرنظر گرفتن تماسهای تلفنی این زن توانستند پسرخالهاش را در خانهای در خیابان پیروزی ردگیری کنند.
با شناسایی مخفیگاه نعیم، اکیپی از ماموران به این محل اعزام شدند و بعد از ظهر سهشنبه گذشته موفق شدند او را دستگیر کنند. این جوان 25 ساله که در بازجوییهای نخستین از قتل محمدعظیم اظهار بیاطلاعی میکرد، وقتی با شواهد و مدارک پلیس مواجه شد لب به اعتراف گشود و پرده از توطئهای شوم برداشت.
او گفت: چند سالی بود که بصیره با مردی به نام ابراهیم رابطه پنهانی داشت و شوهرش از این ماجرا بیخبر بود. مدتی پیش، یک روز که محمدعظیم از مغازه به خانه برگشت با دیدن ابراهیم متوجه ماجرا شد و از همان زمان به بعد به دنبال او میگشت تا انتقام بگیرد.
این ماجرا ادامه داشت تا این که هفته گذشته ابراهیم و بصیره نزد من آمدند و با پیشنهاد 500 هزار تومان وجه نقد خواستند محمدعظیم را به قتل برسانم.
من که به این پول احتیاج داشتم موافقت کردم و بصیره با طرح نقشهای از من خواست شوهرش را به بهانه دزدیدن کریستال به بیابان ببرم و در آنجا کار را تمام کنم. شب حادثه وقتی همراه محمدعظیم روانه بیابان شدیم، در فرصتی مناسب او را غافلگیر کردم و با چند ضربه چاقو وی را به قتل رساندم. بصیره هم با پس گرفتن پول رهن خانه، مبلغی را که قول داده بود به من پرداخت کرد و قرار شد تا آرام شدن اوضاع مخفی شوم.
پس از اعترافات نعیم، ماموران بلافاصله ابراهیم و بصیره را نیز دستگیر کردند و آنها وقتی متوجه شدند نعیم همه چیز را به پلیس گفته است به این جنایت شوم اعتراف کردند.
|