اجبار به گدايي، ‌اقدام به آسيب‌رساني با چاقو، ضرب و جرح با كمربند و ديگر ابزار، آزار جنسي و در نهايت شكستگي و پارگي پاي چپ، هدايايي است كه پدر معتاد «امير» 6 ساله تا پايان عمر براي او به يادگار گذاشته است.
در تازه‌ترين موارد كودك‌آزاري پايتخت«امير» پس از آزارهاي مداوم پدر و آخرين ضربه سخت او به پايش كه منجر به شكستن شديد استخوان شده، اكنون به انتظار آينده‌اي نامعلوم نشسته است.
او 15 روز تمام با بدني كبود شده بر اثر ضرب و جرح پدر در بيمارستان بستري بود و از آن پس بدون هيچ خبري از پدر و مادر خود تحت سرپرستي مادربزرگ قرار گرفت.
«امير» 6 ساله از هر دستي كه به سوي او دراز مي‌شود، دستاني كه حتي به قصد نوازش و كمك به او به سمتش مي‌روند، بيم دارد.
او با زباني كودكانه تعريف مي‌كند كه چگونه بارها به اجبار پدر و با همراهي مادرش، مجبور به گدايي بر سر قبرها شده است.
به گفته مادربزرگ اين كودك، پدر «امير» او را بارها برای این کار با چاقو تهديد كرده و تحت آزارهاي جنسي نيز قرار داده است.
«امير» خواهر 2 ماهه‌اي هم دارد كه هم اكنون نزد پدر معتاد و مادرش نگهداري مي‌شود.
مادر بزرگ امیر می‏گوید: يك بار حسن -پدر امیر- قصد داشت نوزادش را به خاطر گريه‌هاي ناشي از گرسنگي از بلندی پرت کند كه با ممانعت مادر روبه‌رو شد.
اين كودك هم اكنون با مادربزرگش زندگي مي‌كند و باوجود صدور حكم جلب پدرش، هيچ خبري از او نشده است.
از سویی دادگاه ، هنوز به صورت رسمی حكمي براي نحوه حضانت «امير» صادر نكرده و مادربزرگ، مصرانه خواهان سرپرستي اوست؛ چراكه بيم دارد كودك در صورت زندگي با پدر معتادش زندگي تباه شده‌اي را ادامه دهد و حتی جان خود را از دست بدهد.
براستي عاقبت «امير» و اميرها با پدران معتاد چه خواهد شد.
آيا سرنوشت «امير» براي خواهر دو ماهه‌اش تكرار مي‌شود.