نقد کردن برای نقد شدن |
يكشنبه 26 بهمن 1393 - ساعت 09:31 |
یک دوره مدیریت پروژه رفته بودم و یک بخش درس درباره نحوه دادن و دریافت انتقاد بود. بر طبق تئوری کلاس، یک انتقاد موثر باید اولا عمل را هدف بگیرد و نه فرد خاطی را و باید شامل سه بخش اصلی باشد. |
یک دوره مدیریت پروژه رفته بودم و یک بخش درس درباره نحوه دادن و دریافت انتقاد بود. بر طبق تئوری کلاس، یک انتقاد موثر باید اولا عمل را هدف بگیرد و نه فرد خاطی را و باید شامل سه بخش اصلی باشد. انتقاد باید با یک بخش همدردانه شروع بشه ( فلانی می دونم که فشار کاری روزانه شما تو بخش خرید چقدر زیاده)، بعد بدون گفتن کلمه منفی مثل "اما" و به صورت مستقیم مشکل رو بیان کنه (ما تو بخش مهندسی متوجه شدیم که اطلاعاتی که از شما به ما میرسه این موارد رو کم داره که باعث شده طراحی اونی نباشه که مشتری می خواد و نرخ برگشتی ها بالاست) و در نهایت راه حلی برای آینده مطرح بشه (به نظرت چی کار میشه کرد؟ می شه یک جلسه بزاریم و فرم ها رو تغییر بدیم). من فکر می کنم مورد کاری مطرح شده مورد آسونیه. سوال گروه ما این بود که همکار شما کارلوس وسایل شما رو بی اجازه از روی میزتان برمی دارد و یا شکسته بر می گردونه و یا اصلا برگشتی در کار نیست. گروه ما این جواب رو آماده کرد: کارلوس جان می دونم این شرکت وسایل کافی برای ما فراهم نمی کنه و ما بعضی وقتها مجبوریم از هم قرض بگیریم. من جدیدا متوجه شدم تو وسایل منو بدون اطلاع من قرض می گیری و شکسته بر می گردونی. مثلا خط کشم رو وقتی برگردوندی شکسته بود. به نظرت میشه دفعه بعد برام یک یادداشت بزاری که فلان چیزو برداشتی و جوری برگردونی که منم بتونم استفاده کنم ازش؟ مورین، استاد درس، ما رو تشویق کرد. اما من جوابمان رو دوست نداشتم. من فکر می کنم باید به آدم ها فضا داد که خودشان رو جمع و جور کنند وگرنه به رویت چنگ می زنند. نمی شود طرف رو بزاری دم دیوار و تنها گزینه اش این باشد که بگه باشه غلط کردم. پرسیدم آیا بهتر نیست کمی شوخی در آخرش قاطی کنیم؟ اما مورین معتقد بود که رقیق کردن انتقاد با شوخی این خطر را دارد که انتقاد از پیام اصلی اش منحرف شود. چیزهای جالب دیگری هم مطرح شد. دختر چینی هم گروه ما گفت که به چینی ها باید همه چیز رو به شدت مستقیم بگویی. یک پسر ونزوئلایی گروه گفت که اصلا به ونزوئلایی ها بر می خوره اگه انتقاد رو غیر مستقیم بگویی. مورد مهم دیگه به نظر من جنسیت بود. من به عنوان مدیر آزمایشگاه مان خیلی چیزها رو مستقیم و با کمی شوخی به پسرهای گروه می گویم و مشکل بلافاصله حل می شود. راه حل کارلوس را اگر به همکار دخترم بگویم رابطه ما تمام شده است. شاید هم از همه چیز مهم تر لحن بیان باشد. به هرحال یک پسر چینی در گروه ما دقیقا مشکل کارلوس را با دوستش داشت. در همان لحظه عین متن رو به طرف مسیج داد و در میان تعجب ما طرف هم قبول کرد و زد به شوخی و خنده. شاید هم بعضی وقتها باید طرف را کنار دیوار گذاشت و با لحن مناسب شرایط رو جوری تعریف کرد که تنها فضایی که بتواند بهش پناه ببرد برخورد منطقی باشد. از: ایستاده در رنگین کمان |
روزنامهء هموطن سلام http://www.hamvatansalam.com |
آدرس خبر : http://www.hamvatansalam.com/news200449.html |