پنجرهای به زندگی یک خانواده،13 سال بعد از «بیجه» |
دوشنبه 31 خرداد 1395 - ساعت 20:30 |
طنین جملات پوریا و امیدش به فردا شگفت زده ات میکند. در اوج فقر و تنهایی از روزهای سپید زندگی چنان حرف میزند که حتی اگر شکاک ترین آدم دنیا هم که باشی به امید ایمان میآوری. او لحظههایی را در ذهن میپروراند که به روشنی میتوانی خط پایان تمام کابوسهایش را ببینی... جایی که به زندگی سلامی دوباره میکند. |
مقابل خانه که میایستی، باورت نمیشود آن سوی دیوارها 13 سال تمام، هر روز و هر شباش غمنامهای روایت شده و گذر زمان هیچ تأثیری در تغییر حال و هوای سنگین این خانه نداشته است. مادری که جوانیاش را در سالهای دور گم کرده است و بیتوجه به گذر ایام، انتظار ایستگاه آخر زندگیاش را میکشد. پسر نوجوان و زیباروی 18 سالهای که خانه نشین شدن و آرامش خاطر مادر را به آنچه بیرون دیوارها در جریان است، ترجیح میدهد. اما پسر دیگر... پسربچه 13 سالهای که بتازگی تابوهای این زندگی را شکسته و با سرک کشیدن به دنیای بیرون از این چهاردیواری غمزده میخواهد زندگی را تجربه کند. ساکنان این خانه عجیب خاکسترنشین و خاکستریاند. خانهای که خانواده دومین قربانی قاتل زنجیرهای و معروف شهرستان پاکدشت، همان «بیجه» معروف، درآن زندگی میکنند و با گذشت بیش از 13 سال از آن روزهای تلخ هنوز به زندگی عادی باز نگشتهاند و دست نوازشگری هم نبوده است که گرد غم را از وجودشان پاک کند. |
روزنامهء هموطن سلام http://www.hamvatansalam.com |
آدرس خبر : http://www.hamvatansalam.com/news209164.html |