یادداشت زن نقشهی شوهرش را فاش کرد.
مسلم پس از جستجوهای اینترنتی و مشاوره با وکلای شهر خیالش راحت میشود اگر ثریا را بکشد احتمال قصاص شدنش خیلی ضعیف است،مادر ثریا که توان*پرداخت نیمی از دیه* را ندارد و میماند دخترشان که تا به *سن بلوغ و قوه تمیز *برسد چند سالی فرصت دارد و بعید است دختر راضی به قصاص پدرشود و تا زمان بلوغ ستاره، چندسالی در زندان مفت میخورد و راحت میخوابد،یک خواب راحت بدون غُرغُرهای ثریا و ونگونگهای ستاره!
حالا نوبت شیوه ی اجرای نقشه است که خروجی اش میشود، خوراندن قرص برنج ، مرگی خاموش و قطعی.
مسلم به موازات طراحی نقشه ی قتل ثریا ،داستان هایی که در صفحه حوادث روزنامه ها منتشر می شد را دنبال می کرد تا بهترین روش را برای قتل ثریا انتخاب کند که یکی از تیترها توجه اش را جلب کرد:مرگ خاموش زن در هتل! از آن لحظه به بعد تصمیم میگیرد تا مقدمات سفر با ثریا و ستاره را فراهم کند تا در هتل سرفرصت و با آسودگی خاطر نقشه اش را عملی کند.
مسلم پیش خودش فکر کرد که اگر یکدفعه و بدون مقدمه پیشنهاد سفر به ثریا بدهد،علاوه بر اینکه ممکن است ثریا مخالفت کند،احتمال شک کردنش هم وجود دارد، بنابراین برای عملی کردن نقشه اش نیاز به جلب اعتماد و همراهی ثریا دارد.به همین بهانه برخلاف ایام گذشته و البته با احتیاط و به مرور شروع کرد به خوش رفتاری با ثریا،یک روز با شاخهی گل و روزی دیگر دعوت زن و بچه به رستوران و آخر هفته هم سوار بر ترک موتور به تفرج دشت و صحرا.
ثریا که چهارسال جز فحش و کتک از او چیزی ندیده بود پس از شنیدن پیشنهادِ سفر حسابی جا خورد،روزگار تلخ چهارسال زندگی با مسلم را مرور میکند،چه شب هایی که با بغض و گریه به صبح پیوند زده وصبح با کتک و فحش از خواب بیدار شده بود!وحالا مانده بود این مهربانی ها دروغ است یا رویای شیرینی میان کابوس های گذشته! هرچه بود برای ثریا این حجم از تغییر باورپذیر نبود و باید علتش را پیدا می کرد،لذا شروع کرد به جستجو .موضوع جستجوی ثریا متعلقاتی بود که چهارسال نزدیک شدن به آنها قدغن شده بود، موبایل و جیب های مسلم را وارسی کرد؛ کاغذهایی که روی آن شرایط قصاص مرد زمانی که مقتول زن هست نوشته شده بود،صحبت با وکلایی که کارت ویزیت آنها در جیب مسلم بود و تطبیق این اطلاعات با تصویر صفحات مجازی که مسلم از آنها عکس گرفته بود،نقشهی مسلم را فاش کرد! ثریا، خودش را میان زمین و آسمان معلق می دید،نه خانواده ای داشت |