بنا بر این گزارش، زمستان سال گذشته شکایتی به دفتر ریاست قوه قضائیه ارسال شد که خبر از کلاهبرداری فردی با عنوان استاد معارف داشت. در پی ارسال این شکایت، رسیدگی به موضوع در دادسرای جنایی تهران آغاز و دادیار شهریاری مسئول رسیدگی به پرونده شد. او در اولین اقدام شاکی جوان را به دادسرا احضار کرد و به تحقیق از او پرداخت.

علیرضا که یک جوان 27 ساله است، گفت: مدتی پیش برای حل مشکلی که داشتم تصمیم گرفتم با یک استاد معارف تماس بگیرم و چند روز بعد یکی از دوستانم شماره تلفنی را در اختیارم قرار داد که متعلق به یک استاد معروف بود.

وقتی با این شماره تماس گرفتم، صدای فردی را شنیدم که با دقت به حرف‌هایم گوش می‌داد و من که فکر می‌کردم او همان استاد معارف است، مشکلم را با وی درمیان گذاشتم. پس از پایان گفت‌وگو آن مرد به من گفت برای حل مشکلم باید 500 هزار تومان وجه نقد را به وسیله پیک موتوری به آدرسی که او گفته بود بفرستم و من هم چون می‌خواستم مشکلم حل شود، این کار را انجام دادم.

علیرضا ادامه داد: مدتی بعد، بار دیگر با استاد معارف تماس گرفتم، به او گفتم هنوز مشکلم حل نشده، وی نیز جواب داد اگر به حرف‌هایش گوش ندهم به هدفم نمی‌رسم. به این ترتیب قرار شد 500 هزار تومان دیگر را داخل یک کیسه پلاستیکی بگذارم و زیر درختی در یکی از محله‌های قم پنهان کنم. من هم این کار را کردم، ولی باز هم مشکلم حل نشد.

جوان 24 ساله افزود: پس از گذشت چند هفته در حالی که یک میلیون و 700 هزار تومان وجه نقد را به استاد معارف پرداخته و شماره تلفن را نیز به دیگر دوستانم داده بودم، ناگهان متوجه شدم این شماره تلفن اشتباهی بوده و متعلق به استاد معارف نیست، چرا که شماره دیگری از استاد معارف توسط یکی از اقوامش به دستم رسیده بود و با شماره قبلی تفاوت داشت. برای همین بلافاصله با شماره جدید تماس گرفتم. وقتی استاد واقعی گوشی را برداشت متوجه شدم در این مدت به دام یک کلاهبردار افتاده بودم.

پس از اظهارات علیرضا، دادیار شهریاری دستور دستگیری استاد قلابی را صادر کرد و ماموران حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران جست‌وجو برای شناسایی او را آغاز کردند. آنها پس از ردگیری‌های مخابراتی متوجه شدند استاد قلابی در شهرستان تنکابن زندگی می‌کند و بلافاصله عازم آنجا شدند. با شناسایی محل زندگی کلاهبردار 24 ساله، خانه او به محاصره ماموران درآمد و رضا در یک عملیات ضربتی دستگیر شد. او پس از انتقال به دادسرای جنایی تهران به کلاهبرداری از پسر جوان اعتراف کرد و گفت: وقتی متوجه شدم علیرضا مرا با استاد معارف اشتباهی گرفته است وسوسه شدم و تصمیم گرفتم از او کلاهبرداری کنم. مدتی بعد در حالی که یک میلیون و 700 هزار تومان از این طریق از علیرضا گرفته بودم 3 نفر دیگر از دوستان او نیز با من تماس گرفتند و مشکلات خود را با من درمیان گذاشتند. به این ترتیب از آنها نیز مبالغی را برای حل مشکلشان دریافت کردم تا این که توسط ماموران دستگیر شدم.

پس از اعترافات رضا، دادیار شهریاری برای او به اتهام کلاهبرداری قرار مجرمیت صادر کرد و این پرونده در اختیار شعبه اظهارنظر قرار گرفت. دادیار خاکی نیز پس از مطالعه پرونده، رضا را مجرم شناخت و با تایید این قرار، کیفرخواست وی را تنظیم کرد و پرونده برای آغاز محاکمه به دادگاه عمومی ارسال شد.