در این مقال، سعی داریم این مجموعه را به لحاظ شرایط تهیه و تولید، کارگردانی، فیلمنامه و بازیها مورد بررسی قرار دهیم.
یک فرصت، یک غنیمت
تحلیل مجموعهای چون «همسفران» از آنجایی که خود اثر را در مقیاسهای کلاسیک میبیند، شاید با تکیه بر معیارها و قواعد کلاسهبندی شده منطقیتر به نظر برسد:
تهیه و تولید: تهیه کننده مجموعه، امیرحسین شریفی است که در سینما سابقه تهیه فیلمهایی چون پری، ضیافت، هور در آتش، شب دهم، آخرین پرواز، الماس بنفش و اشک سرما را دارد. همچنان که کارنامه این تهیه کننده نشان میدهد عمده فیلمهای کارنامهاش در ژانر دفاع مقدس قرار میگیرد و طبعا میتوان این کثرت را به پای علقههای شخصی او گذاشت. چه، حداقل همکاری همیشگی او با یکی از برترینهای سینمای دفاع مقدس، عزیزالله حمیدنژاد از روی تصادف نیست و فیلم بسیار خوب هور در آتش و اشک سرما قطعا ثمره همکاری خلاقه عوامل اصلی و بخصوص تهیهکننده و کارگردان بوده است. هور در آتش یکی از آغازگران موج سوم سینمای نوین ایران و ژانر دفاع مقدس است و اشک سرما که همین تازگی اکران شد نقدهای بسیار مثبتی دریافت کرد.
از این جهت، «همسفران» را نیز نمیتوان حاصل جبر یا شانس یا تصادف قلمداد کرد. این مجموعه یک تازگی دارد و آن روایت داستانی از کشمکشهای خانوادگی، همزمان با وقوع جنگ است.
به گونهای که به طور موازی فضاهای شهر و جبهه در هم میآمیزند و این رفت و برگشت زمانی و مکانی خود دشواریهایی در پی دارد. صحنههای جنگی «همسفران» را البته نمیتوان با صحنهها و فصلهای عظیم جنگی فیلمهای اخیر این سینما قیاس کرد؛ اما در همین اندازه هم فراهم آوردن این همه ادوات و ابزار جنگی از آن جمله آن هلیکوپترهای غولپیکر یا آن همه تانک و... برای یک کار تلویزیونی چندان آسان نیست. (نمونه سلف این ماجرا، «خاک سرخ» بود که سازندگانش از کمبود امکانات گله داشتند).
از آن سو، میتوان به اختلافات حاشیهای موجود در پروژه اشاره کرد که به بیرون هم درز کرده بود و فقدان نیرویی هماهنگ کننده و مدبر میتوانست این پروژه را با همه ابعاد نسبتا عظیمش به تعطیلی بکشاند. وظیفه تهیه کننده هوشمند در چنین شرایطی، کنترل اوضاع و دفع موانع و سوءتفاهمهاست.
البته این قضایا به هر حال تبعات منفی خود را بر برخی از جنبههای ساختاری مجموعه بر جای گذاشته؛ اما و البته نقش مدیریت این بحران را با پشتوانهای چون «سیما فیلم» نمیتوان فراموش کرد.
کارگردانی: آنچه که کارگردان یک مجموعه شهری- جنگی باید انجام دهد ایجاد پیوست و انسجام قابل قبولی است که بتواند حفرههای دراماتیک چنین ساختاری را بپوشاند و کلیتی دلپذیر و پذیرفتنی ارائه دهد. به نحوی که تماشاگر- از نوع عام آن- احساس نکند میان این دو فضا رها شده و قصه و تصاویر نمیتوانند حس دلچسبی از پیگیری یک داستان جذاب و پراوج و فرود را به او منتقل کنند.
«همسفران» در برخی قسمتها و فصول موفق است و در تعدادی دیگر نه. علت این امر هم در همان دوگانگی فضاست که نیاز به توجه بیشتری داشته و تمرکز دقیقتری را میطلبیده است. البته ریتم کند شهر و ریتم تند جبهه در حقیقت ذات این فضاهاست.
تنش و کشمکشهای جبهه و جنگ و مبارزه و پیچیدگیهای روابط آدمها را نمیتوان با شهر و روزمرگیهایش مقایسه کرد؛ اما جدا از این، چرا بخش جبهه محکمتر یا لااقل درگیر کنندهتر است؟ جواب این سوال را میتوان در نوع و روش کارگردانان این دو بخش یافت. شاید تعریف معنای کارگردانی و نه «تکنیسین» تا حدودی راهگشای تفاوتها باشد: کارگردانی یعنی بیان هنرمندانه درونمایه یک اثر هنری.
فیلمنامه: قطعا اگر بیشتر بر تعارضهای موجود در فضای جبهه و جنگ با حقارت شهر و آدمهایش تاکید میشد با قصه پیچیدهتر و در عین حال سرگرم کنندهتر روبهرو بودیم.
این که درعین جریان داشتن جنگ و شهادتها و رشادتها و پرپر شدن جوانان در جبهههای نبرد، عدهای همچنان سرخوشانه و غافلانه به زندگی حقیر خود مشغولند و این حماسهها را درک نمیکنند و ارج نمینهند. این تاکیدها میتوانست پررنگتر شود و خصوصا ای کاش به دوره کنونی نیز پلی زده میشد تا ناخودآگاه مخاطب امروزی بیشتر جذب بافت داستان و روابط و شخصیتها شود (البته در قسمت آخر بالاخره این امر صورت میگیرد؛ اما دیگر کمی دیر شده).
پروردن شخصیتها یکی از نکات مثبت طرح داستان و فیلمنامه است. عرصه فراخ یک مجموعه طولانی مدت این امکان را به نویسندگان داده که شخصیتها را به طور بطنی بپرورند و به وقایع شاخ و برگ بدهند. نکته دیگر طراحی چند پیچش داستانی مهم در پیرنگ قصه است که هرچند قابل پیش بینی هستند؛ اما دقیقا در جای خود قرار دارند و میتوانند مسیر رو به فرود داستانی را به اوجی دیگر هدایت کنند.
بازیها: مجموعهای از بازیگران جدید و قدیم در این مجموعه حضور دارند و این حضور به گونهای است که باز ناچاریم بگوییم دود از کنده بلند میشود. بازیگران پیشکسوت یا امتحان پس دادهها اینجا هم دست کم حضوری قابل قبول دارند.
یکی دو تن از بازیگران نسبتا قدیمی زن حتی در صحنههایی مرزهای بازیگری خود را از حدود همیشگی فراتر میبرند؛ اما در مورد جوانترها باز هم با آن مشکل تاریخی مواجهیم: حقیقت این است که جوانهای ما - چه در سینما، چه در تلویزیون- درجا میزنند و سالهاست که شاهد حضور استعدادهای خارقالعادهای نبودهایم. در «همسفران» چند چهره جدید حضور دارند که جدا از ارائه بازیهای نه چندان درخشان، شخصیتها و نقشها را در کلیت خود و کنار بازیگران کارکشته هدر دادهاند.
خصوصا شخصیتهای اصلی مرد که اوجها و فرودهای احساسات انسانی چندان در چهره و صدا و حرکاتشان بازتاب ندارد، دقیقا همچون سایر بازیگران جوانی که هر از چند گاه روی پردههای سینما یا صفحه تلویزیون حضور دارند. (البته تهیه کننده مجموعه خود به عدم تناسب بازیگران اشاره کرده و این نقص را پذیرفته است).
«همسفران»، مثل هر مجموعه دیگری نقاط ضعف و قوت خود را دارد؛ اما به هر حال شرافت موضوع و کشش داستانی متناسب میتواند این محصول را در ردیف آثاری قرار دهد که در کنار یکی دو مجموعه مشابه دیگر میتوانند به ترویج تولید و ساخت آثار دفاع مقدس در تلویزیون بیانجامند. توفیق نسبی «همسفران» از این منظر راهگشاست.
|