همکاری دیگر این دو بود که اقتباس آزادی بود از داستان (رابینسون کروزو). سومین کارگردان فرانک دارابانت است که محبوب ترین فیلم تام هنکس را ساخته است. "مسیر سبز" فیلمی است شاعرانه و تخیلی، درباره آدمهایی که سرانجام به قدرتی ورای این دنیای مادی ایمان میآورند. رابطه جذاب و دوست داشتنی مامور زندان با متهمی که به طور اشتباهی دستگیر شده، شیرین ترین لحظات فیلم را رقم میزند. این بازیگر پرآوازه اینک در آستانه 50 سالگی است و قطعا اوجهای دیگری از او خواهیم دید. شاید او نیز همچون براندو در "پدر خوانده"، ویلیام هولدن در "این گروه خشن" و هنری فاندا در "روزی روزگاری در غرب"، نقشی رویایی را در انتظار داشته باشد. با این همه، حتی اگر در همین لحظه هم او اعلام بازنشستگی کند، بیشک یکی از ابر بازیگران تاریخ سینما لقب خواهد گرفت.
اما نیکول کیدمن از خانوادهای استرالیایی متولد شد. عدهای به اشتباه زادگاه او را استرالیا میدانند، در حالی که کیدمن در هاوایی آمریکا، به سال 1966 به دنیا آمد. با این که ابتدا بازیگر سریالهای تلویزیونی بود اما به سرعت مراتب پیشرفت را طی کرد.
در دو مجموعه تلویزیونی با نامهای "ویتنام" و "هیلتون بانکوک" درخشش فوقالعاده ای از خود نشان داد و جوایز متعددی گرفت. اما فیلمی که او را به جهانیان شناساند "آرامش کامل" بود به کارگردانی فیلیپ نویس. موفقیت این فیلم باعث شد تا پیشنهادهای چشمگیری از سوی هالیوود مطرح شود. سال بعد از "آرامش کامل"، "روزهای رعد" را بازی کرد که درباره مسابقات اتومبیلرانی بود. نقش مقابل او را در این فیلم تام کروز به عهده داشت. این دو یک سال بعد با هم ازدواج کردند. نیکول کیدمن در دهه 90، فیلمهای چندان موفقی را بازی نکرد.
اکثرا یا تحتالشعاع بازیگران و نقشهای دیگر بود یا فیلمنامه این فرصت را به او نمیداد تا در نقشی محوری عرض اندام کند. از این رو فیلمهای بسیار ناموفقی را بازی کرد. دو فیلمی که جین کمپیون (تصویر یک زن) و گاس ون سنت (برای او مردن) با شرکت نیکول کیدمن ساختند، دو استثناء بودند در این سالها. اما ناگهان ورق برگشت و در سالهای پایانی دهه 90، در حالی که مدت کوتاهی از مرگ استنلی کوبریک میگذشت، آخرین فیلمش اکران شد.
این فیلم "چشمان کاملا بسته" نام داشت و در آن تام کروز و نیکول کیدمن پس از سالها دوباره هم بازی شده بودند. این فیلم را اکثر صاحبنظران اثر برجستهای ارزیابی کردند و نقش بازیگران را در اثرگذاری فیلم، غیرقابل انکار دانستند. اینگونه بود که نیکول کیدمن دوباره به روزهای اوجش نزدیک شد. در کمتر از 3 سال، عالیترین بازیهای عمرش را در "مولن روژ"، "ساعتها" و "داگ ویل" ارائه داد و به خاطر بازی در "ساعتها" توانست اسکار بهترین بازیگر زن را تصاحب کند. در این فیلم به کارگردانی استیفن دالدری، او در نقش ویرجینیا ولف جلوی دوربین رفت؛ نویسندهای که یکی از اولین بنیانگذاران فمینیسم ادبی بود. بیماری این شخصیت و روحیه خود آزارش با آن پایان تکان دهنده را نیکول کیدمن عالی از آب درآورد.
در حالی که در کنار او مریل استریپ و جولیان مور هم در این فیلم بازی داشتند اما نقش آفرینی نیکول کیدمن فراتر از حد تصور بود. او با این فیلم، یک سر و گردن بالاتر از رقبای اسکاریاش قرار داشت.
بعدها گفته شد به دلیل این که جدایی نیکول کیدمن از تام کروز، تقریبا همزمان بود با بازی در این فیلم، آن اتفاق ناگوار، تاثیر همه جانبهای روی بازی این بازیگر گذاشته است و ناراحتی و اندوه و انزوا طلبی ویرجینیا ولف، در کنار شکست زندگی مشترک بازیگر، باعث شده تا نیکول کیدمن، هر چه بیشتر به نقش نزدیک تر شود. فیلم دیگرش "داگ ویل" یک عرض اندام محض بود در فیلمهای روشنفکرانه اروپایی. لارس فن تریه که قبلا همکاری با امیلی واتسون، کاترین دونو وبیورک را تجربه کرده بود، برای نشان دادن شهر خیالی اش، سراغ چهره نامدار سینمای هالیوود رفت و نیکول کیدمن را انتخاب کرد.
خیلیها معتقدند "داگ ویل" از آن دسته فیلمهایی است که بدون حضور بازیگرش غیرقابل تصور است. احتمالا لارس فن تریه با این نظر مخالف بود که قسمت دوم این فیلم را بدون نیکول کیدمن جلو دوربین برد.
ظاهرا اختلاف اینها از جشنواره کن و جلسه مطبوعاتی "داگ ویل" شروع شد اما به هر حال به نظر میرسد این کارگردان مغرور دانمارکی است که شاه مهره بازیگری را از دست داده. کار حیرت آور نیکول کیدمن در فیلم دیگرش این بود که توانست یک فیلم تجاری محض را با بازی فوقالعاده عالی و زیرپوستیاش، بدل به یک اثر پیچیده و مرموز کند. "دیگران" ساخته آلخاندرو آمنابار در بهترین دقایقش مدیون بازی نیکول کیدمن است. با این که کیدمن در این فیلم تحرک چندانی ندارد اما چنان تاثیر وحشتناکی بازی او روی تماشاگر میگذارد که هیچ فیلم ترسناکی قادر نیست چنین کاری بکند. در ادامه مسیر رو به رشدش، نیکول کیدمن در "تولد" ظاهر شد، فیلمی به کارگردانی استفن گلیزر، در این فیلم نیز که به موضوع تناسخ و بازگشت مردگان میپردازد، نیکول کیدمن با چهرهای متفاوت، نقش آفرینی حیرت آوری دارد.
در صحنهای از فیلم که وقایع آن در یک سالن اپرا میگذرد، دوربین دقایقی روی چهره این بازیگر مکث میکند و ما شاهد بهترین اجرا از سوی او هستیم. توان فوقالعاده این بازیگر است که عادیترین نقش ها را هم به بهترین شکل در میآورد. در یکی از آخرین فیلمهای به نمایش درآمدهاش "مترجم" او ابتدا برای مامور پلیس وانمود میکند که همه چیز را به او اعتراف کرده است. مامور هم که تازه از بحرانی عاطفی رها شده، پس از مدتی به او اعتماد میکند.
وقتی این رابطه ادامه پیدا میکند. آن وقت است که میفهمیم چه نکات ناگفته ای درباره این زن وجود داشت. شاید اغراق نباشد اگر تداوم درخشش او در این سالها را بینظیر بدانیم. کمتر ستارهای در تاریخ هالیوود، در اوج شهرت و اعتبار، اینچنین به اصالت سینما و هنر بازیگری متعهد بوده است.
|