شاهرخ خان، چهره معروف بازیگری سینمای هند، یکی از ثروتمندترین مردم این کشور است. او در میان بازیگران مرد، محبوبیت فوقالعادهای در سینمای هند دارد. میزان شهرت و اعتبار او تا بدان حد است که تنها پروژههایی را میپذیرد که از موفقیت تجاری آنها اطمینان حاصل کند. او برای این کار، مشاوران متعددی دارد. گاهی دستمزد کمتری میگیرد، اما در عوض، در درصد فروش یا سود فیلم سهیم میشود. در 10 سال اخیر، کمتر فیلمی بازی کرده که فروش بالایی نداشته باشد. محبوبیت او، تنها در کشورش نیست، بلکه خیلی از علاقهمندانش، اخبار کارهای او را، از نقاط دیگر جهان دنبال میکنند. از سوی دیگر، در چند سال اخیر، شاهرخخان یکی از ستارههای سینمای هند بوده- به همراه آیشواریارای- که برای بازی در پروژههای بینالمللی اظهار علاقه کرده. گفتوگوی زیر، حاوی حرفها و دیدگاههای تازه این ستاره نامدار سینمای هند است.
* ظاهرا چند سال پیش، در یکی از گفتوگوهای جنجالیات، گفته بودی دوست نداری با هیچکدام از بازیگران مطرح پیش از خودت مقایسه بشوی، منظورت از این حرف چه بود؟
- من حرف سادهای زدم؛ اما از آن برداشتهای غلطی شد و جوری انعکاس پیدا کرد که هیچکس نفهمید منظور من چیست. خبرنگاری که آن روز من را سوالپیچ کرده بود، همهاش میخواست شیوههای بازیگریام را به ستارههای سابق سینمای هند ربط بدهد. وقتی احساس کردم که قصدش مقایسه درست و تحلیلی نیست و دنبال حاشیه میگردد، به او صادقانه گفتم که این مقایسه برایم خوشایند نیست و هر کسی در جایگاه خودش قرار دارد. کل ماجرا این بود؛ اما نحوه انعکاسش مردم را دچار این تصور میکرد که شاهرخخان به بازیگران پیش از خودش اهمیتی نمیدهد. با صراحت میگویم که به تمام هنرمندان قدیمی این سینما احترام میگذارم چون اعتبار کنونی سینمای هند، مدیون تلاشهای آنهاست.
* خیلیها میگویند ستارههای سینمای هند، پس از به دست آوردن شهرت و اعتبار، دیگر برایشان فرقی نمیکند که در چه فیلمی دارند بازی میکنند و تنها به منافعشان اهمیت میدهند.
- این حرف اشتباهی است چون یک بازیگر اگر طبق سلیقه و خواست مردم بازی نکند ستاره نمیشود و یک ستاره اگر بخواهد در فیلمهای غیر مردمی بازی کند، به سرعت اعتبارش را از دست میدهد. همه میدانیم که در سینمای هند، ستاره شدن کار دشواری است؛ اما من میگویم سختتر از آن این است که شما به عنوان یک ستاره، موقعیت خودتان را حفظ کنید. این کار به مراتب دشوارتر و حساستر است. مثلا وقتی بازیام در یک فیلم به پایان میرسد، در زمان استراحت، تقریبا هر 2 روز یک پیشنهاد به دستم میرسد. گاهی مشورتهای من با دوستان و وکلایم باعث میشود تا یک ماه بیکار بمانم و هیچ کاری را قبول نکنم؛ اما به محض این که با فیلم خوبی روبهرو شوم، با اشتیاق موافقت خودم را اعلام میکنم.
* محبوبیت و داشتن شهرت چقدر برایت مهم و تعیین کننده است؟
- سوالی است که بارها از من شده؛ اما این بار ترجیح میدهم از زاویه دیگری بهش نگاه کنم. برای کسی که سالها با شهرت و اعتبار هنری زندگی کرده، از دست دادن این موقعیت، ویران کننده است. درست مثل این میماند که شما عادت کرده باشید به این که هر بار که از خانهتان بیرون میآیید با آدمهای مختلفی سلام و احوالپرسی بکنید. سپس یک روز بیایید بیرون و متوجه شوید که کسی به شما توجهی ندارد؛ یعنی همان آدمهایی که میشناسید و هر روز میدیدید. تحمل این شرایط جدید سخت است؛ اما برای کسی که از همان اول این طوری زندگی کرده و برایش برخورد و ارتباط با دیگران چندان مهم نیست، قضیه فرق میکند.
* تا حالا شده که به خاطر تو، فیلمنامه یک فیلم تغییر کند؟
- اگر منظورت این است که دخالتهای من برای بیشتر به چشم آمدن نقشم بوده، جوابم کاملا منفی است؛ اما در صورتی که احساس بکنم پیشنهاد من به کیفیت کار کمک میکند، قطعا این کار را میکنم. یکی از بهترین خاطرات ما بازیگران، همکاری با فیلمسازانی است که از پیشنهادهایمان استقبال میکنند. البته بهتر است بگویم فضایی ایجاد میکنند، که آدم در آن با آرامش کامل میتواند نظراتش را ارائه بدهد. حالا گاهی این نظرها پذیرفته میشود و گاهی نه.
* فکر میکنی چه عواملی باعث ماندگار شدن یک بازیگر میشود؟
- در درجه اول نوع انتخاب نقش است. اگر قرار باشد هر نقشی را به خاطر پول بپذیریم، قطعا در مدت کوتاهی اعتبارمان را از دست میدهیم. بازیگرانی موفقند که همیشه به کارنامهشان دقت کنند و پیشنهادی را قبول نکنند که بعد پشیمانی به بار بیاورد. پس بازی در فیلمهای خوب و مردمپسند، اولین شرط موفقیت است. اما نکته دوم که بسیار با اهمیتتر است، به شخصیت یک بازیگر مربوط میشود. مردم وقتی به یک بازیگر علاقهمند میشوند، دوست دارند تا سر از مسائل خصوصیاش هم درآورند. این فقط به سینمای هند مربوط نمیشود و در سینمای همه کشورهاست. کافی است یک بازیگر محبوب، در زندگیاش خطایی مرتکب شود تا یک شبه، همه آن چیزهایی که اندوخته را از دست بدهد. برای مردم خیلی مهم است که بدانند، بازیگر مورد علاقهشان، در شرایط طبیعی زندگیاش، چه کارهایی میکند. رسواییهای بعضی از ستارههای سینما، ناشی از همین توجه بیش از حد مردم است. هر اقدام غیراخلاقی از سوی آنان، تاثیری به مراتب بیشتر از خبرهایی که درباره قتل و غارت در روزنامهها میخوانیم، دارد.
* در سفر سال گذشتهات به انگلستان، بحثهای زیادی مطرح شد درباره این که شاهرخ خان میخواهد فیلمی در این کشور بازی کند یا در هالیوود جلو دوربین قرار بگیرد. آیا واقعا چنین چیزی صحت دارد؟
- واقعیت این است که من در سینمای انگلستان و آمریکا، دوستان زیادی دارم و هر بار که به این کشورها میروم به اینها سر میزنم. تا حالا چند تجربه حرفهای با فیلمسازان غیرهندی داشتهام و خوشحال میشوم اگر بتوانم در فیلمهای دیگر هم نقشی ایفا بکنم. سفر سال گذشتهام، بیشتر تفریحی بود و کارهای کوچکی هم که داشتم به سینما مربوط نمیشد؛ اما در همان اقامت کوتاه، پیشنهادهای مختلفی به دستم رسید. یکی از اینها که خیلی وسوسهانگیز بود مربوط میشد به بازی در یک فیلم انگلیسی. هیجانش در این بود که در آن باید به زبان انگلیسی حرف میزدم. شروع این پروژه، زمانی بود که من قرارداد بازی در فیلم دیگری را داشتم؛ اما به هر حال این اتفاقی است که دیر یا زود میافتد.
* هیجانانگیزترین اتفاقی که در دوران بازیگریات افتاد کدام بود؟
- باید مدتی فکر کنم و مطمئن نیستم کدام خاطره از بقیه هیجانانگیزتر است؛ اما به یاد دارم یک بار موقع بازی در فیلمی چنان دچار حالات بد روحی شده بودم که تمرکز لازم برای بازی کردن را نداشتم. کارگردان آن فیلم، در آن روزها، خیلی مراعات حال من را میکرد و همین مسئله بیشتر عذابم میداد؛ این که یک گروه حرفهای که همه برنامهریزیهایشان را کردهاند، به خاطر مشکلات یک نفر مجبور باشند، ساعتها و روزهای بیشتری سر کار بمانند، تقریبا شرایط دیوانه کنندهای بود. یادم است یک بار به کارگردان گفتم که اگر امکانش وجود دارد، من را از این پروژه حذف کند و او که امروز یکی از بهترین دوستان من است با قاطعیت جواب رد داد. دیدم ادامه کار به این شیوه، هم بیعدالتی در حق دیگر اعضای گروه است و هم آزار دهنده برای خودم. به همین خاطر، خواهش کردم یکی 2 روز اجازه بدهند تا بتوانم مشکلاتم را حل کنم. روز اول پیش روانشناس رفتم و نتیجه نگرفتم، سپس در ساعات طولانی استراحت کردم؛ اما باز نتیجه نداد. سرانجام دل به دریا زدم و شروع کردم به راه رفتن.
آنقدر راه رفتم که استخوان پاهایم داشت خرد میشد. برای استراحت وارد یک کافه قدیمی شدم. جای شلوغی بود و گریم و پوششم طوری بود که اجازه نمیداد شناخته بشوم. مجبور شدم در میزی غذا بخورم که 3 نفر دیگر دور آن نشسته بودند. این 3 نفر که آدمهای سن و سال داری به نظر میرسیدند، جوری باهم خوش و بش میکردند که انگار هیچ ناراحتیای در زندگی ندارند. از یکی از آنها سوالی پرسیدم و او پیش از جواب دادن، اول کلی خندید و سپس در چند جمله جوابم را داد. وقتی به دلیل خندهاش فکر کردم، خیلی زود فهمیدم که نوع ارتباط من با آدمهای عادی مشکل دارد ولی اصلا نمیتوانستم در مکانی جمعی بلند بلند بخندم و گاهی بزنم زیر آواز. ناچار شدم به آنها نگاه کنم و ازشان یاد بگیرم. حدود یک ساعت بعد، یکی از مسئولان رستوران به نزدیک من آمد و آهسته در گوشم گفت که اگر دست از سروصدا و شوخ و شنگ بازی برندارم، دستور میدهد تا ماموران آنجا بیرونم بیاندازند، صبح روز بعد وقتی رفتم سر کار به اندازه تمام آدمهای دنیا انرژی و روحیه داشتم.
* چقدر به دیدن فیلمها، علاقه نشان میدهی؟
- خیلی زیاد. اخیرا طوری برنامهریزی کردهام که در زمان استراحتم، حتما فیلم ببینم. من جزو آدمهایی هستم که شرایط حرفهای کارشان، هیچ خللی درعشقشان به سینما ایجاد نمیکند. همانقدر که بازیگری را دوست دارم، تماشای فیلم های خوب را هم از دست نمیدهم.
* اکران گسترده فیلمهای هندی- و تعدادی از فیلمهایی که در آنها بازی داشتی- در اروپا، دوره تازهای را در سینمای هند رقم زده. ادامه این مسیر را چگونه میبینی؟
- من فکر میکنم شخصیت اصلی این ماجرا، مردم باشند. آنها هستند که با استقبال از فیلمها، اقتصاد سینما را زنده نگه میدارند. سینما هم یک رسانه جهانی است که با تصویر مردم را جذب میکند. شاید به خاطر همین است که مردم اروپا به دیدن فیلمهای ما میروند و از آنها لذت میبرند. امیدوارم این ماجرا در تمام دنیا و همیشه اتفاق بیافتد.
|