هموطن- رضا عطوفت-شما بگید برگزار شده ما هم میگیم شده!
آقا ما آنقدر خبر برگزاری کنسرت "ارکستر ملل تخت جمشید" را میدهیم تا بالاخره این اتفاق بیافتد. اصلا ما میخواهیم با تکرار هزارباره خبر برگزاری کنسرت ارکستر ملل آن را ملکه ذهن مردم بکنیم به طوری که بعد از مدتی همه فکر کنند چنین کنسرتی را دیده و شنیده اند.
اینها حرفهای یک ناظر آشنا با فعالیتهای ارکستر ملل تخت جمشید بود. این فرهنگی امیدوار از سر دلسوزی میگفت: آقا شما هم بنویسید! شما هم هر جا که دستتان میرسد خبر بدهید که چنین ارکستری وجود خارجی دارد و بزودی هم کنسرت میدهد...
ما هم به توصیه این دوست عزیز مینویسیم (ولی شما زیاد جدی نگیرید)! بله ارکستر ملل تخت جمشید که ماه گذشته رسما و بدون بروز و ظهور خارجی افتتاح شد قرار است در تابستان همین امسال در تخت جمشید به اجرای برنامه بپردازد.
انشاءالله که بشود. ما که بخیل نیستیم. اما یکی از این سایتهای خبری سنگ تمام را نگذاشته بلکه قورت داده و دیگه کاری کرده که خود رهبر این ارکستر را هم به تعجب انداخته است! ایسنا نوشته: "ارکستر ملل تخت جمشید در طول یک سال به غیر از تخت جمشید در سایر بناهای ایران مثل توس، چغازنبیل، ایلگولی تبریز، باغ شازده کرمان، باغ دولت آباد، هگمتانه، تخت سلیمان، گنبد قابوس، چهل ستون، لاهیجان و... به اجرای برنامه میپردازد."
به غیر از تخت جمشید و آن 3 نقطه (...) 10 نقطه و منطقه دیگر به عنوان محل اجرای این ارکستر ملل در یک سال اعلام شده است که اگر ماههای محرم، صفر و رمضان را از یک سال کم کنیم تقریبا این ارکستر هر ماه دو کنسرت قرار است برگزار کند. به قول مسعود کیمیایی در فیلم "قیصر" که از زبان "بهمن مفید" گفته میشد: ... "ما گفتیم زدیم شما هم بگید زده" ... حالا آنها میگویند ماهی دو کنسرت میدهیم شما هم بگویید "آره دادند"! کی به کیه؟
سرنوشت مشابه موزهها
در خبرها آمده بود که موزه موسیقی شیراز با حضور هنرمندان افتتاح شده است. این موزه که مربوط به سازمان میراث فرهنگی است با مسئولیت و تلاش جناب پیمان سلطانی (رهبر همان ارکستر دائم الکنسرت ملل تخت جمشید) به بهرهبرداری رسید. اما بعد از افتتاح خبرهایی از شیراز میرسد که گویا سرنوشت آن موزه هم مشابه سرنوشت موزه موسیقی در تهران بوده است چرا که بعد از افتتاح هنوز موقعیتی مناسب برای بهرهبرداری عمومی پیدا نکرده است.
سخن استاد
هفته گذشته یکی از غمانگیزترین هفته های سال برای اهالی موسیقی بود. برگریزانی بهت آور... سفر ابدی دو هنرمند موسیقی. یکی نوازنده توانا و هنرمندی خوش قریحه و خود ساخته به نام "مجتبی میرزاده" که نوازندهای "ژنی" بود.
ذوق سرشار و احساس پرشورش، صدای سازش را دلنشین و گوشنواز میکرد ... و دیگری حسین عمومی، مرد فرهیخته و قاضی برجستهای که نسبت به "آواز" هم قضاوت دقیق و درستی داشت. (البته منهای تعصباتش نسبت به اصفهان)
هنر حسین عمومی بیشتر مربوط به ظرایف و دقایق آوازی "مکتب اصفهان" و تلفیق شعر و موسیقی بود و استاد شجریان چقدر دقیق درباره ویژگیهای حسین عمومی در مراسم تشییع او صحبت کرد؛ او بر دانش و تسلط "عمومی" بر مکتب آوازی اصفهان تاکید داشت.
مشکل
و اما یکی دیگر از این سایتها سخنان استاد شجریان در مراسم تشییع عمومی و میرزاده را چنین منعکس کرده است: "... این استاد آواز افزود: ... بدون شک رحلت آنان ضایعهای جبران ناپذیر است... و براحتی نمیتوان این مشکل را برطرف کرد..." واقعا شما فکر می کنید "مشکل" کجاست؟ آیا میتوان آن را برطرف کرد؟
باز مشکل
مشکل دیگری هم هست که باید برطرف شود!
قبلا در مراسم تشییع پیکر زنده یاد "فریدون ناصری" مشکلاتی پیش آمد و ما در انتقاد از رئیسبازیهای آن مراسم و ناهماهنگی مسئولان در آن زمان به نکاتی هم اشاره کردیم و نوشتیم که چقدر کامبیز روشن روان، مدیر عامل خانه موسیقی به زیبایی تمام، هنرمندان را به اتحاد، محبت، عشق و دوستی دعوت کرد و ترجمان این بیت از حافظ بود که:
فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن
و خوشبختانه یا اثر آن انتقاد ما و بقیه دوستان بوده یا نه، در مراسم اخیر، همه چیز به نحو مطلوب پیش رفت و حضور استادان و بزرگانی چون، احمد ابراهیمی، محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، ناصر مسعودی، جنگوک، هوشنگ ظریف، داود گنجهای، علیرضا افتخاری و... بر ارزش و اعتبار این مراسم افزود و همگان نیز اذعان داشتند که "مراسم" بدون تنش و بسیار روان برگزار شد؛ مجری برنامه هم چون تکلیفش روشن بود، بهتر و راحتتر جلو رفت و برنامه را به پایان رسانید اما فقط تشکر پی در پی او از صغیر و کبیر و مسئولان ریز و درشت در آن گرمای طاقت فرسا، تحمل حاضران را کمتر کرد.
دو هنرمند در گذشتهاند (خداوند روحشان را قرین شادی بگرداند) مردم به همین مناسبت در محوطه باز تالار جمع شدند و قرائت فاتحهای و چند کلام صحبت والسلام. این دیگر به ردیف کردن اسامی و تشکر و قدردانی به آن غلیظی نیاز ندارد.
به قول ظریفی اگر قرار بر تشکر باشد آن مجری محترم (که زحمت کشیده و دستش هم درد نکند) باید از دو تازه درگذشته تشکر میکرد و از حاضران والسلام!
موطن
پنجشنبه گذشته از استاد حسن ناهید در بابلسر تجلیل به عمل آمد. در این مراسم تنی چند از استادان و هنرمندان از تهران به بابلسر رفتند و این برنامه با حضور علاقهمندان ناهید برگزار شده است. حالا چرا بابلسر!؟ ما نفهمیدیم. تا آنجایی که ما خبر داریم اصلیت ناهید به کرمان و شیراز باز میگردد. البته از موطن همسرش بیاطلاعیم...
رونق مراسم یادبود
همچنین مراسمی هم به یادبود سیاوش زندگانی و کامران داروغه در روزهای چهارشنبه و جمعه گذشته در مجتمع فرهنگی تهران و فرهنگسرای شفق برگزار شد. جزئیات این برنامهها و همین طور مراسم بزرگداشت حسن ناهید را در هفته بعد به اطلاعتان خواهیم رساند.
آرزوی توفیق
خبر رسیده که سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران در تدارک تشکیل و تاسیس ارکستر سمفونیک جوانان است. بسیار خبر مسرت بخش و خوشایندی است. "اما"! این "اما" از آن "اما"ها است که حضرات محترم شهرداری تهران باید به آن توجه کنند. تشکیل ارکستر سمفونیک جوانان اقدامی بسیار پسندیده، مطلوب و مطبوع است اما به شرطی که این ارکستر سرنوشت ارکستر سمفونیک جوانان مرکز موسیقی ارشاد، ارکستر جوانان فرهنگسرای بهمن، ارکستر جوانان کیانینژاد، ارکستر جوانان و مجلسی فرهنگسرای نیاوران و... را پیدا نکند.
سازمان فرهنگی و شهرداری "بودجه" دارد خب بسیار عالی، دغدغه کار فرهنگی هم دارد این هم عالی ولی آیا تجربه و تخصص لازم در حیطه تشکیل و مهمتر از آن استمرار حیات و مدیریت آن را هم دارد؟! اگر دارد که از همه عالیتر و اگر ندارد بهتر است از تجربیات دیگران حتی از تجربیات ارکسترهای جوانان دیگر کشورها استفاده کنند. در هر حال توفیق روزافزون این نهاد را که در جهت موسیقی سالم و علمی قدم بر میدارد آرزومندیم.
دغدغه
درگذشت هنرمندان موسیقی در این ایام که به طور بیسابقهای به فاصله اندک از یکدیگر رخ داده است مسئولان، هنرمندان و دستاندرکاران را در خصوص تشکیل "کمیتهای" ویژه اینگونه حوادث تکان داده است.
تاکنون که همه چیز بر حسب یک اتفاق و روابط عاطفی و خاص پیش رفته است. اگر "متوفی" و علیالخصوص بستگانش شانس بیاورند، کارها به خوبی پیش میرود؛ مثلا اگر استاد گنجهای مسافرت نرود و تلفن همراهش هم در دسترس باشد بستگان متوفی میتوانند به قطعه هنرمندان بهشت زهرا و دیگر مسائل مربوط بیاندیشند (استاد گنجهای به طنز میگفت که ما عجب شغلی پیدا کردهایم: "معین و موید قطعه هنرمندان!") یا اگر برحسب اتفاق مسئولی در دفتر کارش نباشد یا مدیر تالار وحدت به مرخصی رفته یا مشکلات دیگری پیش بیاید، هیچ گرهی باز نخواهد شد.
بنابراین به نظر میرسد مسئولان مربوط، بخصوص مرکز موسیقی، خانه موسیقی و انجمن موسیقی باید با تشکیل کمیتهای همچون ستاد حوادث غیر مترقبه، برای رتق و فتق این امور فعالیت کرده و چارهای بیاندیشند تا از این پس دغدغهای برای اهالی موسیقی حداقل در این زمینه باقی نماند.
|