روزگار غريبي است ، نازنين...علي الخصوص اين ماه فروردين که نه تمام مي شود و نه دست از سر آدم برمي دارد.
بي محابا همه پولها را از نيمه اسفند خرج مي کنيم و 13روز نوروز نيز ناچار اسکناس هاي نو به پاي امور ياوه مي ريزيم ، غافل از اين که جيبهايمان به کر وصل نيست و از صبح 14فروردين تا اول ارديبهشت ، خود به اندازه يک سال طول مي کشد. بي خود نيست که مردم عصباني اند و به انتظار آمدن سر برج مي نشينند، حوصله هيچ کاري را ندارند و سر کوچکترين مساله اي اعتماد به نفسشان را از دست مي دهند.
اعتماد به نفس ربط مستقيم دارد با محتواي جيب. به ياد بياوريد شب عيد را و از اين مغازه به آيک نگاهي به دور و برتان بيندازيد تا ببينيد عرصه رستوران ها، مراکز تفريحي ، سونا، استخر و جکوزي تا چه حد از جماعت کارمند و حقوق بگير خالي است ؛ البته که براي کسبه فروردين و ارديبهشت فرقي نمي کند، اما براي من و شما، بيرون نيامدن از خانه بهترين شيوه براي خرج نکردن است. بي خود نيست که جلسات سونا و استخر من و رفقايم راه نمي افتد. جز مهندس سابقي که چشم به سر برج ندوخته است ، بقيه ما بايد صبر کنيم تا دريچه باجه بانکها به رويمان باز شود.
به همه دوستانم که زنگ زدم ، هيچکدام رويشان نشد که بگويند دليل دوري شان از گفتگوهاي مرطوب چيست ؛ ولي حقيقت همين است که خدمتتان عرض کردم. خانه نشيني ما از...کاش اقلا قانوني تصويب مي شد که ادارات را به پرداخت مساعده در اين ماه کشدار و طولاني ملزم مي ساخت.
|