يكشنبه 16 ارديبهشت 1403

 
 
     
 
     
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
آگهي درهموطن 
اخبار در موبايل 
آرشيو روزنامه 
تماس با ما 

اخبار داخلی روی خط جوانی آينده در دستان تو ...

 
 

جام جم آنلاين , سه شنبه 4 اسفند 1388

آينده در دستان تو ...

 
 

انسان موفق، كسي است كه با سنگ‌هايي كه به طرفش پرتاب مي‌شود برجي بلند و محكم بسازد و بر فراز آن بدرخشد.

مريم خباز _هميشه با خودش دودوتا چهارتا مي‌كند تا مطمئن شود كه آدم موفقي هست يا نه؟ خيلي چيزها يادش مي‌‌آيد. اين‌كه در مدرسه هميشه شاگرد اول بود، اين‌كه بلافاصله در دانشگاه قبول شد و در 4 سال تحصيلش هميشه نفر اول بود.
كارشناسي ارشد را هم با همين سرعت و كيفيت پشت سر گذاشت و حالا عزمش براي گرفتن مدرك دكتري جزم است. خوب يادش هست كه هنوز دانشجو بود كه ازدواج كرد؛ آن‌هم با مردي كه دوستش داشت و خودش انتخابش كرده بود؛ ازدواجي كه پس از چند سال هنوز فكر مي‌كند كه بهترين تصميم زندگي‌اش بوده.
او پول خوبي هم درمي‌آورد، يعني چند سالي است كه يك كار خوب ‌ كه همه غبطه‌اش را مي‌خورند پيدا كرده است. دقيق كه مي‌شود، مي‌بيند رئيسش هم از او راضي است و محبت همكارانش را هم خوب به خود جلب كرده است.
كمي كه به مغزش فشار مي‌آورد، از اين هم مطمئن مي‌شود كه اهل فاميل همه از او خاطره‌اي خوب در ذهن دارند و وقتي مي‌خواهند از آدمي موفق نام ببرند، هميشه او را مثال مي‌زنند.
ولي وقتي او صادقانه با خودش خلوت مي‌كند با سبك و سنگين كردن زندگي‌اش، احساس مي‌كند انگار قضاوتش با قضاوت اطرافيانش فرق مي‌كند. او قبول دارد كه هميشه شاگرد اول بوده، در كارش موفق شده و زندگي مشترك ايده‌آلي دارد ولي انگار تعريف موفقيت از نظر او، چيزي فراتر از اين حرف‌هاست. به نظر او، موفقيت هيچ مرزي ندارد و حتي اگر روزي به مرزهاي موفقيت هم برسد، باز آن طرف مرزها، چيزي است كه او هنوز به آن نرسيده است.
بعضي آدم‌ها نخست هدفي را در نظر مي‌گيرند و آن را به عنوان يكي از پله‌هاي موفقيت در نظر مي‌آورند، اما به محض ‌آن كه به آن مي‌رسند، شور و شوق اوليه را از دست مي‌دهند و رسيدن به آن هدف را نه يك موفقيت كه اتفاقي ساده و معمولي تلقي مي‌كنند.
از نظر اين افراد،‌ دامنه موفقيت آنقدر گسترده و بي‌انتهاست كه هرچه آنان تلاش مي‌كنند فقط به درجاتي از آن مي‌رسند و هرگز از آنچه به دست آورده‌اند، راضي نمي‌شوند.
اما كساني هم هستند كه به محض رسيدن به موفقيت كوچك، آن را آنقدر بزرگ مي‌كنند و از آن انرژي مي‌گيرند كه حدي برايش متصور نيست. بعضي‌ها نيز هستند كه در همان حالي كه ديگران، آنها را آدم‌هاي موفقي مي‌دانند، خودشان هم چنين قضاوتي دارند و از اين احساس، لذت مي‌برند. ولي دليل اين همه تفاوت شايد در لايه‌هاي پنهان شخصيت آدم‌ها نهفته باشد، همان بخش‌هاي پنهاني كه سبب مي‌شود يك فرد با پروراندن آرزوها و ايده‌آل‌هاي دور و دراز در ذهنش هرگز به آنچه به دست آورده است،‌ قناعت نكند و دنبال موفقيت‌‌هاي ديگر باشد و يك فرد با سختكوشي و رسيدن به هدف‌هايش از زندگي توام با موفقيت لذت ببرد.

روح نامحدود، موفقيت بي‌انتها
اما اين كه كسي هيچ وقت از موفقيت‌هاي به دست آمده‌اش راضي نباشد و توفيقاتش را در زندگي، موفقيت به حساب نياورد گرچه زندگي كمي برايش سخت مي‌شود و شيريني‌اش را از دست مي‌دهد ولي انگار تا حدي طبيعي است.
بهمن پاكدل، مشاور خانواده با تعريف موفقيت و فرد موفق مي‌گويد: انسان موفق، كسي است كه با سنگ‌هايي كه به طرفش پرتاب مي‌شود (شكست‌ها و ناكامي‌ها)‌ برجي بلند و محكم بسازد و بر فراز آن بدرخشد. البته هر فردي، موفقيت را بر حسب آرمان‌هاي خود تعريف مي‌كند؛ ولي در مجموع به توفيق افراد در رسيدن به هر آرزويي كه شدن آن، محال به نظر مي‌رسد، موفقيت گفته مي‌شود.
او رسيدن به آرامش و نشاط را مهم‌ترين پيامد رسيدن به هدف مي‌داند و با تاكيد بر موقتي بودن اين احساس مي‌گويد: موفقيت‌ها اگرچه باعث آرامش و نشاط مي‌شوند ولي لذت آنها تنها تا مدت‌كوتاهي مي‌تواند افراد را شارژ كند؛ به طوري كه افراد پس از رسيدن به موفقيت، به مرور نسبت به آن بي‌تفاوت مي‌شوند و در نتيجه دوباره به دنبال آرزو و موفقيت‌ ديگري مي‌گردند.
اين مشاور خانواده چنين افرادي را چون انسان راه گم كرده و سرگردان مي‌داند و ادامه مي‌دهد: اهداف مكرر يا آرزوهاي زياد و به سختي افتادن و رنج كشيدن براي رسيدن به آنها سپس چند صباحي لذت بردن از آنها، واقعيت زندگي بسياري از آدم‌هاست. اين در حالي است كه رسيدن به موفقيت در اصل ناشي از سيرتكاملي روح است؛ به اين معنا كه ما همواره مي‌خواهيم از رقباي خود جلو بيفتيم و هميشه يكه‌تاز،‌ نمونه و مورد تمجيد ديگران باشيم هر چند موفقيت واقعي زماني به دست مي‌آيد و زماني لذت آن، هميشگي مي‌شود كه افراد به خداوند و عالم معنويت مرتبط شوند.

موفقيت و هزار راه
ولي فارغ از اين كه موفقيت چيست و مرز موفقيت عادي و ماندگار كجاست، اگر كمي صادق باشيم، حتما اين مساله را تاييد مي‌كنيم كه بيشتر افراد به جاي آن كه براي رسيدن به موفقيت تلاش كنند، در روياي رسيدن به آن زندگي مي‌كنند. در واقع هيچ‌كسي به صورت شانسي و اتفاقي به موفقيت نمي‌رسد، چرا كه راه موفقيت از تلاش و سختكوشي مي‌گذرد، چيزي كه ناپلئون هيل با پژوهش‌هايش آن را تاييد كرد.
انسان موفق، كسي است كه با سنگ‌هايي كه به طرفش پرتاب مي‌شود برجي بلند و محكم بسازدسال 1908 بود كه اندرو كارنگي از ناپلئون هيل دانشجو خواست تا طي 20 سال دست به تحقيقاتي بزند و اصول اوليه و مهم موفقيت را بيابد.
هيل كه خود علاقه بسياري به اين كار داشت، با در نظر گرفتن جامعه آماري 500 نفره و مشاغل گوناگون آن، تحقيق و مصاحبه‌هاي بسياري انجام داد و حاصل آن را سال 1928 در كتابي با نام فلسفه موفقيت منتشر كرد. 60 سال بعد، بنياد ناپلئون هيل دست به آزمايشي دوباره زد و اصول نوشته شده در آن كتاب را دوباره بررسي كرد و به اين نتيجه رسيد كه در اين اصول پس از گذشت 6 دهه هيچ تغييري صورت نگرفته است.
ناپلئون هيل در كتاب خود، 17 اصل را براي موفقيت در زندگي و شغل برشمرده است كه اصول نگرشي، اصول فردي، اصول ذهني و فكري، اصول مشاركتي و اصول معنوي به عنوان 5 گروه اصلي و مثبت‌انديشي، قاطعيت و تلاش در هدف، يادگيري از اشتباهات، مديريت زمان و ثروت، سلامتي جسم و ذهن و تفكر جمعي به عنوان برخي از زيرشاخه‌هاي گروه‌هاي اصلي مطرح شده است.
در واقع او در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيد كه تلاش در رفتار و اعمال انسان براي دستيابي به موفقيت بسيار موثراست، اما اگر شخص تلاشگر فاقد روحيه مثبت باشد، آن طور كه بايد به هدف خود نمي‌رسد.
او همچنين پي برد همان‌گونه كه چيني‌ها مي‌گويند چيزي به نام تهديد و شكست وجود ندارد بلكه همه آنچه هست، فرصت است.
اينها همان چيزهايي است كه برايان ترسي نيز در قالب 120 قانون موفقيت جهاني بر آن تاكيد دارد. او معتقد است: افكار افراد تبديل به واقعيت مي‌شود و آدم‌ها تبديل به همان چيزي مي‌شوند كه بيشتر درباره آن فكر مي‌كنند؛ پس بايد زندگي ايده‌آل خود را با تمام جزئيات مجسم كرد و اين تصوير ذهني را تا زماني كه محقق شد، حفظ كرد.
كل ماجراي موفقيت، همين است اين كه به توانايي خودت ايمان داشته باشي و به هدفي كه به آن معتقدي، پايبند بماني و براي رسيدن به‌آن تلاش كني. پس موفقيت را در ذهن پروراندن و براي آن تلاش كردن، گام نخست است؛ همان‌گونه كه روان‌شناسي موفقيت معتقد است؛ نگاهي به زندگي انسان‌هاي موفق نشان مي‌دهد بيشتر آنها در ابتدا اشخاص خانه به دوش بوده‌اند، ولي در عين حال افكاري بلند شبيه به سلاطين داشته‌اند. بنابراين اگر مي‌خواهيم به موفقيت برسيم بايد جنس ذهنيت خود را از افكار مثبت و همراه با اميد به آينده بسازيم و هميشه در ذهن داشته باشيم كه بيشتر آدم‌هاي موفق دنيا از صفر شروع كرده‌اند و پس از تلاشي مستمر و تقويت افكار مثبت و برنامه‌هاي مناسب به اهداف خود رسيده‌اند.
پس وقتي فردي چنين مي‌انديشد، هيچ وقت زمان براي او دير نشده است. در واقع كسي كه ارباب ذهن خودش است، هيچ وقت به كمبود منابع، محدوديت‌ها، معلوليت‌ها و اموري چون پيري فكر نمي‌كند، بلكه همواره به اين مي‌انديشد كه از كدام راه بايد براي رسيدن به موفقيت استفاده كند.

 
 

جوانان، خانواده و اعتياد!!!
فرزندان نشكستني!!!
عاشقي پس از طلاق

 
   
 
 
     
   
     
     
    ::  تماس با ما  ::  درباره ما  ::  sitemap  ::  آگهي درهموطن  ::
کليهء حقوق متعلق است به روزنامهء هموطن سلام. ۱۳۹۳ - ۱۳۸۳
طراحی و اجرای سايت : شرکت به نگار