پنجشنبه 18 ارديبهشت 1404

 
 
     
 
     
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
آگهي درهموطن 
اخبار در موبايل 
آرشيو روزنامه 
تماس با ما 

اخبار داخلی روی خط جوانی دعايي که زود مستجاب شد

 
 

خراسان , سه شنبه 26 مهر 1390

دعايي که زود مستجاب شد

 
 

من از همين جا از همه جوان ها مي خواهم به بزرگ ترها احترام بگذارند و در شرايط سخت به آنان کمک کنند چرا که خدا هيچ کاري را بدون اجر و مزد نخواهد گذاشت.

هموطن آنلاین _ حميد رضا ناسخ _ بيکاري کلافه ام کرده بود و دربه در به دنبال يک شغل مناسب مي گشتم تا اين که فهميدم يکي از صندوق هاي تعاوني اعتبار قصد دارد که چند نيروي جوان استخدام کند، من که ديپلم داشتم به منظور ثبت نام به آن صندوق مراجعه و فرم هاي مربوطه را پر کردم و پس از مدت زماني نيز ساير مراحل را طي کردم اما راستش را بخواهيد چندان اميدوار به استخدام نبودم ولي همواره دعا مي کردم و از خدا مي خواستم مرا از اين سردرگمي و بلاتکليفي نجات دهد.
روزها به همين منوال سپري شد و من که ديدم خبري از صندوق مورد نظر نشد، بسيار غصه مي خوردم تا اين که روزي در خيابان نامجو مشهد، پيرمردي بسيار مسن و کم بينا را ديدم که با بلند کردن دستش به منظور عبور از عرض خيابان از مردم و چند جوان استمداد مي طلبيد اما آن ها با بي تفاوتي از کنار وي عبور کردند و من با ديدن اين صحنه به سمت پيرمرد شتافتم و پس از سلام و احوالپرسي با او دستش را گرفتم و او را از عرض خيابان عبور دادم.
پيرمرد از اين اقدام ناچيز من بسيار خرسند شد، تو گويي دنيا را به او داده اند، براي همين مدام مرا زير لب دعا مي کرد و مي گفت: اميدوارم پسرم عاقبت به خير شوي، پيرمرد همچنين اضافه کرد که همواره براي من دعا خواهد کرد و از خدا مي خواهد آرزوهايم را برآورده سازد. من در اين هنگام به ياد پيدا کردن کار و شغل مناسب افتادم و گفتم فقط پدر جان دعا کن که کار و بارم درست بشود و به سر کار بروم، از او خواستم برايم دعا کند تا در صندوقي که براي استخدام متقاضي آن شدم قبول شوم و پيرمرد هم سرش را رو به آسمان بلند و برايم دعا کرد.
از اين پدر مهربان خداحافظي کردم و يکي دو ساعت بعد به منزل بازگشتم، هم زمان با ورود من زنگ تلفن خانه به صدا درآمد، از آن طرف گوشي مردي گفت از گزينش صندوق تماس مي گيرم، مراحل استخدام شما به پايان رسيده است و شما از فردا مي توانيد کارتان را آغاز کنيد.
با شنيدن اين حرف خوشحالي بي حد و حصري وجودم را فرا گرفت و خداي خويش را سپاس گفتم و در عين حال به ياد دعاهاي پيرمرد افتادم و دريافتم که خدا دعايش را اجابت کرده است و من نيز پاداش کار کوچکم را در همين دنيا گرفته ام. من از همين جا از همه جوان ها مي خواهم به بزرگ ترها احترام بگذارند و در شرايط سخت به آنان کمک کنند چرا که خدا هيچ کاري را بدون اجر و مزد نخواهد گذاشت.

 
 
   
 
 
     
   
     
     
    ::  تماس با ما  ::  درباره ما  ::  sitemap  ::  آگهي درهموطن  ::
کليهء حقوق متعلق است به روزنامهء هموطن سلام. ۱۳۹۳ - ۱۳۸۳
طراحی و اجرای سايت : شرکت به نگار