اخبار داخلی حوادث جوان معتاد در سرقت از سوپرمارکت ناکام ماند

جمعه 11 دي 1383

جوان معتاد در سرقت از سوپرمارکت ناکام ماند

پسر معتادی که برای تامین هزینه موادش به یک سوپرمارکت حمله کرده بود، توسط مردم دستگیر و به ماموران نیروی انتظامی تحویل داده شد.

به گزارش خبرنگار ما، زنی که صاحب این سوپرمارکت در خیابان هنگام است، پس از حضور ماموران گفت: ساعت 10 صبح روز چهارشنبه در مغازه‌ام را باز کردم و جوانی وارد مغازه شد، او مقداری خرید کرد و پس از پرداخت پول از مغازه خارج شد.
این زن ادامه داد: چند

	" از قبل زن مغازه‌دار را می‌شناختم به همین خاطر وارد مغازه شدم تا اگر موقعیت خوب بود، سرقت کنم، دفعه اول به بهانه خرید به مغازه رفتم، اما بار دوم وقتی دیدم آن زن تنهاست، موقعیت را مناسب دیدم و با چاقو وارد مغازه شدم، اما آن زن با داد و فریاد همه را خبر کرد... "

دقیقه بعد، این پسر جوان دوباره وارد مغازه شد، او این بار چاقویی در دست داشت و به طرفم حمله کرد و گفت: هر چه طلا و جواهر داری روی میز بگذار و پولهایت را هم بده، وگرنه تو را می‌کشم.
من که خیلی ترسیده بودم قبول کردم، به او گفتم از من دور شو، جلو در بایست، هر چه خواستی روی میز می‌گذارم، بعد بیا و بردار. او هم قبول کرد و عقب ایستاد.
درهمین لحظه تصمیم گرفتم، فریاد بزنم و از مغازه‌داران اطراف کمک بخواهم، من که داد می‌زدم پسر جوان بشدت ترسیده بود، او یک دفعه از مغازه خارج شد تا فرار کند، اما مغازه‌داران او را محاصره و دستگیر کردند.
پسر سارق که می‌دید راه فراری ندارد، یک دفعه با چاقو به یکی از مغازه‌داران حمله و او را بشدت زخمی کرد، اما بقیه موفق شدند، او را دستگیر کنند و تحویل ماموران بدهند.
پسر 22 ساله نیز که محمدنام دارد، در بازجویی‌ها به ماموران گفت: یک هفته پیش از محل کارم اخراج شدم، من در یک کارگاه مبل سازی کار می‌کردم، وقتی صاحبکارم فهمید که من معتاد هستم، مرا اخراج کرد، بشدت به مواد احتیاج داشتم و پولی نداشتم که مواد بخرم، خمار بودم و چاره‌ای بجز دزدی نداشتم، به همین خاطر تصمیم گرفتم به مغازه آن زن حمله و پول‌ها و طلاهایش را سرقت کنم.
از قبل زن مغازه‌دار را می‌شناختم به همین خاطر وارد مغازه شدم تا اگر موقعیت خوب بود، سرقت کنم، دفعه اول به بهانه خرید به مغازه رفتم، اما بار دوم وقتی دیدم آن زن تنهاست، موقعیت را مناسب دیدم و با چاقو وارد مغازه شدم، اما آن زن با داد و فریاد همه را خبر کرد.
نمی‌خواستم به کسی آسیبی وارد کنم، اما وقتی دیدم همه مرا محاصره کردند، ترسیدم و ضربه‌ای به یکی از آنها زدم.
بعد از اعترافات محمد، بازپرس قیصری دستور داد تا ماموران تحقیقات بیشتری از این جوان انجام دهند.