دوشنبه 22 ارديبهشت 1404

 
 
     
 
     
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
آگهي درهموطن 
اخبار در موبايل 
آرشيو روزنامه 
تماس با ما 
توصيه روز
:: بازار کامپيوتر ::
معرفی تبلت چهار هسته‌يی شرکت ASUS‎
:: نکته آموزشی ::
چگونه گوشی اورجینال را از تقلبی تشخیص دهیم؟

اخبار داخلی حوادث عذاب وجدان دارم مجازاتم کنيد

 
 

جمعه 11 دي 1383

عذاب وجدان دارم مجازاتم کنيد

 
 

جلسه محاکمه تبهکار حرفه‌ای که پس از به قتل رساندن یک راننده آژانس توسط برادرش به پلیس معرفی شد در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.

عذاب وجدان دارم مجازاتم کنيد
به گزارش خبرنگار ما، در ابتدای جلسه قریشی نماینده دادستان درجایگاه حاضر شد و در طرح شکایت خود گفت: 18 تیرماه سال گذشته برادر مسعود – متهم – با ماموران اداره آگاهی تماس گرفت و گفت: مسعود که یک سارق مسلح است و پلیس مدتی است که او را تعقیب می‌کند، اکنون در خانه است پس از
 

" پسرم نبی‌الله مرد زحمت کشی بود و با ماشین پیکانش کار می‌کرد تا بتواند هزینه خانواده‌اش را تامین کند، اما این نامرد او را با شلیک گلوله از پای درآورد، پسرم 2 فرزند کوچک داشت که حالا من قیم آنها هستم، روزی که خبر قتل پسرم که آن موقع 40 ساله بود را دارند، همه ما به این مسئله فکر می‌کردیم که چه کسی می‌تواند مرتکب چنین کاری شده باشد، چون او هیچ دشمنی نداشت و مرد خوبی بود.و من اکنون هیچ تقاضایی به جز قصاص قاتل فرزندم را ندارم.... "

 
 
این تماس بلافاصله ماموران به خانه موردنظر رفتند و مسعود را بازداشت کردند، ماموران در بازرسی از خانه یک کلت کمری را که مسعود در تشکش مخفی کرده بود پیدا کردند. به این ترتیب مسعود بازداشت و به اداره آگاهی منتقل شد.
این جوان 35 ساله بلافاصله بعد از دستگیری در بازجویی‌ها به قتل یک راننده آژانس در تهرانسر اعتراف کرد، او بدون این که ماموران از این قتل اطلاعی داشته باشند، جزئیات آن را شرح داد و سپس به بازسازی صحنه قتل پرداخت.
ماموران در ادامه تحقیقات خود متوجه شدند، مسعود تاکنون 5 فقره سرقت مسلحانه و 11 فقره سرقت غیرمسلحانه هم انجام داده و پیش از این 10 سال نیز زندان بوده است. بنابراین مجرم بودن او محرز است و تقاضای مجازات قانونی برای متهم دارم.
پس از قریشی به درخواست قاضی عزیز محمدی – رئیس شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران – پدر نبی‌الله میرزایی - راننده آژانسی که به دست متهم از پای درآمد – درجایگاه حاضر شد.
او در طرح شکایت گفت: پسرم نبی‌الله مرد زحمت کشی بود و با ماشین پیکانش کار می‌کرد تا بتواند هزینه خانواده‌اش را تامین کند، اما این نامرد او را با شلیک گلوله از پای درآورد، پسرم 2 فرزند کوچک داشت که حالا من قیم آنها هستم، روزی که خبر قتل پسرم که آن موقع 40 ساله بود را دارند، همه ما به این مسئله فکر می‌کردیم که چه کسی می‌تواند مرتکب چنین کاری شده باشد، چون او هیچ دشمنی نداشت و مرد خوبی بود.
و من اکنون هیچ تقاضایی به جز قصاص قاتل فرزندم را ندارم.
پس از تقاضای قصاص پدر مقتول به دستور قاضی، مسعود متهم 35 ساله که به جمشید شهرت دارد درجایگاه حاضر شد، تا به سوالات قاضی عزیز محمدی و مستشارانش پاسخ دهد، مسعود در اعترافات خود گفت: من تاکنون 5 سرقت مسلحانه در قزوین انجام داده‌‌ام که به خاطر این سرقت‌ها هم 10 سال از عمرم را در زندان گذراندم، اما مشکلاتم آنقدر زیاد بود که همیشه مجبور به سرقت می‌شدم، من اعتیاد بسیار شدیدی دارم، مجبور بودم به خاطر اعتیادم دست به سرقت بزنم من باید به یک طریقی هزینه موادم را تامین می‌کردم.
وی ادامه داد: 28 اردیبهشت ماه سال گذشته بود که تصمیم گرفتم برای انجام کاری یک خورو سرقت کنم، بهترین راه این بود که ماشین را از یک آژانس تاکسی تلفنی بدزدم، به همین دلیل به یک آژانس در خیابان سیدخندان رفتم و از آنجا یک ماشین پیکان به مقصد عباس‌آباد خواستم، در راه به راننده گفتم، باید کاری در جاده قدیم کرج انجام دهم، پس ابتدا به آنجا و بعد به عباس آباد برویم، نزدیک تهرانسر که رسیدیم، از راننده خواستم تا ماشین را درجایی خلوت پارک کند، بعد از او خواستم تا از ماشین پیاده شود، به او گفتم، ماشین را برای 2 ساعت نیاز دارم و بعد برمی‌گردانم، اما آن مرد مقاومت کرد.
مسعود ادامه داد: من سلاح را از لباسم بیرون آوردم و به طرف صورت راننده آژانس
 

" وقتی ماموران به خانه ما آمدند و مرا دستگیر کردند، من فکر کردم بخاطر قتل راننده آژانس دستگیر شدم و بدون این که ماموران سوالی در این رابطه از من بپرسند، خودم اعتراف کردم، در واقع می‌خواستم با این کارم از عذاب وجدان رهایی پیدا کنم... "

 
 
گرفتم، اما او اصلا نمی‌ترسید، تصمیم گرفتم تیر هوایی شلیک کنم تا باور کند، سلاحم واقعی است، اما باز هم نترسید و به طرفم حمله کرد، ما با هم گلاویز شده بودیم، او بشدت مرا کتک می‌زد و نمی‌توانستم زیر مشت و لگدهایش طاقت بیاورم. از او خواستم رهایم کند، اما راننده آژانس مدام به من حمله می‌کرد، می‌دانستم اگر فرار کنم او حتما مرا به پلیس معرفی خواهد کرد، اما مجبور بودم خودم را از این شرایط خلاص کنم، به همین خاطر به طرفش شلیک کردم، اصلا قصد نداشتم او را بکشم، نمی‌دانم چطور شد صورت او را نشانه رفتم، اما وقتی دیدم صورتش غرق در خون شده، از ترس فرار کردم.
از همان روز دچار عذاب وجدان شدیدی شدم، چند بار تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم، اما بخاطر اعتیادم نمی‌توانستم این کار را بکنم.
تا این که وقتی ماموران به خانه ما آمدند و مرا دستگیر کردند، من فکر کردم بخاطر قتل راننده آژانس دستگیر شدم و بدون این که ماموران سوالی در این رابطه از من بپرسند، خودم اعتراف کردم، در واقع می‌خواستم با این کارم از عذاب وجدان رهایی پیدا کنم.
متهم در ادامه گفت: از کرده خودم بشدت پشیمان هستم و می‌دانم که هیچ حکمی به جز اعدام در انتظارم نیست. می‌دانم اگر شب قبل از دستگیری با برادرم دعوا نمی‌کردم و او را کتک نمی زدم دستگیر نمی‌شدم، چون وقتی با برادرم دعوا کردم، او مرا به پلیس لو داد و دستگیر شدم، اما از این که اعتراف کردم و دیگر عذاب وجدان ندارم، خوشحالم.
پس از مسعود، وکیل تسخیری او در جایگاه حاضر شد و از موکل خود دفاع کرد.
قاضی عزیز محمدی نیز پس از اخذ آخرین دفاع از متهم، ختم محاکمه را اعلام کرد. حکم این پرونده در مهلت قانونی صادر خواهد شد.

 
 
   
 
تحليل
:: اقتصادی ::
وزارت اقتصاد؛ یک صندلی و هفت نامزد
:: فناوری اطلاعات ::
فیبر نوری؛ اینترنتی که انتظارات شما را تغییر می‌دهد
:: روی خط جوانی ::
دلیل نوعروس برای طلاق 6 ماه بعد از عقد چه بود؟
:: ورزش ::
اولادقباد کوتاه آمد: قدردان آقای شمسایی هستم
:: فرهنگ و هنر ::
کارگردان پایتخت: تنابنده هرچه قدر گرفته باز هم کم است
:: حوادث ::
محاکمه پزشک متخصص به جرم قتل بی‌رحانه برادر

 
     
   
     
     
    ::  تماس با ما  ::  درباره ما  ::  sitemap  ::  آگهي درهموطن  ::
کليهء حقوق متعلق است به روزنامهء هموطن سلام. ۱۳۹۳ - ۱۳۸۳
طراحی و اجرای سايت : شرکت به نگار