يكشنبه 21 ارديبهشت 1404

 
 
     
 
     
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
آگهي درهموطن 
اخبار در موبايل 
آرشيو روزنامه 
تماس با ما 
توصيه روز
:: بازار کامپيوتر ::
معرفی تبلت چهار هسته‌يی شرکت ASUS‎
:: نکته آموزشی ::
چگونه گوشی اورجینال را از تقلبی تشخیص دهیم؟

اخبار خارجی حوادث پایان یک محاکمه جنجالی

 
 

هموطن سلام , شنبه 12 دي 1383

پایان یک محاکمه جنجالی

 
 

دادگاه جنجال‌برانگیز «ریموند پیبلر» با گناهکار شناختن وی خاتمه یافت. آقای پیبلر از سوی دادگاه به دو سال حبس در زندان و پرداخت جریمه نقدی محکوم شده است.

پایان یک محاکمه جنجالی
دادگاه جنجال‌برانگیز «ریموند پیبلر» با گناهکار شناختن وی خاتمه یافت. آقای پیبلر از سوی دادگاه به دو سال حبس در زندان و پرداخت جریمه نقدی محکوم شده است. جالب است بدانید دادگاه آقای پیبلر نه
 

" اما از زمانی‌که آنها سگ‌های کوچک خود را در حیاط منزلشان که متصل به حیاط خانه ریموند بود رها کردند، مشکلات آغاز شد. «کسکید» و «ولفی» به‌هیچ عنوان به تذکرات و فریادهای همسر ریموند یا خود او گوش نمی‌کردند و به‌محض این‌که خانواده ویلت آنها را از منزل بیرون می‌آوردند به سمت حیاط منزل ریموند می‌دویدند و گل‌های باغچه زیبای آنان را لگدمال می‌کردند.... "

 
 
به‌خاطر قتل و جنایت و نه به‌خاطر دست داشتن او در دزدی یا جرم‌هایی از این قبیل بوده است. او متهم است با پرتاب کردن سگ همسایه از باغچه منزلش باعث مرگ این سگ شده و اکنون به‌خاطر به‌قتل رسیدن این سگ باید دو سال را در زندان بگذراند. آقای پیبلر چندین سال قبل زمانی‌که توانست پول خوبی جمع کند تصمیم گرفت منزلی ویلایی خریداری کند. او از آپارتمان‌نشینی اصلا دل‌خوشی نداشت و به‌همین خاطر به‌محض این‌که توانست پول‌هایش را جمع کند تصمیم گرفت منزل حیاط داری را خریداری کند تا بتواند به کار مورد علاقه‌اش؛ یعنی باغبانی و گلکاری بیشتر بپردازد. او از دوران جوانی علاقه زیادی به رسیدگی به حیاط منزل و گل‌ها داشت و به‌همین خاطر در تمام طول سال‌های جوانیش آرزو داشت تا روزی بتواند منزلی ویلایی خریداری کند. وقتی ریموند توانست مبلغ موردنظر را بالاخره پس‌انداز کند شروع به گشتن در شهر برای ویلای مورد علاقه‌اش کرد. او و همسرش ماه‌ها به‌دنبال منزل مورد نظرشان بودند تا این‌که بالاخره توانستند آنچه را که در ذهن داشتند پیدا کنند. منزل ویلایی آقای پیبلر، خانه زیبا و بزرگی بود که حیاط قشنگی هم داشت. او به‌محض دیدن حیاط زیبای این منزل تصمیمش را گرفت که همین خانه را خریداری کند. او گرچه مقداری کمتر از مقدار لازم برای خرید این خانه پول داشت؛ اما تصمیمش را گرفته بود و با قرض کردن پول از برادر همسرش توانست خانه را قولنامه کند. زندگی ریموند و همسرش در این خانه برای آنها رویایی بود. ریموند به محض این‌که از سر کار به منزل بازمی‌گشت به حیاط می‌رفت و پس از گشت زدن در حیاط خود را سر گرم گل‌های حیاط می‌کرد. همسرش هم تمام وقتش را صرف تمیز نگهداشتن حیاط قشنگ این خانه و رسیدگی به گل‌ها و گیاهان در این حیاط کرده و درواقع تمام سرگرمی این زوج رسیدگی به این خانه بود. همسایه‌های خانواده پیبلر نیز ظاهرا آدم‌هایی بسیار آرام و بی‌آزاری بودند که ریموند هرگز آنها را ندیده بود. او خوشحال بود از این‌که بالاخره در دوران میانسالی توانسته است به آنچه که می‌خواهد دست پیدا کند و زندگی آرامی با همسرش داشته باشد؛ اما انگار ماجرا به همین‌جا ختم نمی‌شد. چندی پس از اسکان ریموند و همسرش در خانه آنها متوجه شدند همسایه دیوار به دیوار آنها که خانه
 

" زندگی ریموند و همسرش در این خانه برای آنها رویایی بود. ریموند به محض این‌که از سر کار به منزل بازمی‌گشت به حیاط می‌رفت و پس از گشت زدن در حیاط خود را سر گرم گل‌های حیاط می‌کرد. همسرش هم تمام وقتش را صرف تمیز نگهداشتن حیاط قشنگ این خانه و رسیدگی به گل‌ها و گیاهان در این حیاط کرده و درواقع تمام سرگرمی این زوج رسیدگی به این خانه بود. ... "

 
 
ویلایی بزرگی داشت نیز قصد فروش خانه‌اش را دارد. آنها آگهی فروش خانه را دم در منزل دیدند و آرزو کردند که همسایه‌های جدید هم مثل همسایه‌های قدیمی آدم‌هایی آرام و بی‌سرو صدا باشند. یکماه بعد همسایه جدید به خانه نقل مکان کرد. آنها زوج جوانی بودند که فرزندی نداشتند و تنها دو سگ کوچک به‌‌نام «کسکید» و «ولفی» به‌همراه این زوج در این خانه ویلایی زندگی می‌کردند. این خانواده که «ویلت» نام داشتند ظاهرا توجه زیادی به همسایه‌های دیگر نداشتند و درواقع فرهنگ همسایه بودن با افراد دیگر در آنها دیده نمی‌شد. برای آقای ریموند و همسرش این‌که خانواده ویلت، زباله‌ها را دم در می‌گذاشتند و باعث آزار و اذیت همسایه‌های دیگر می‌شدند اهمیتی نداشت؛ اما از زمانی‌که آنها سگ‌های کوچک خود را در حیاط منزلشان که متصل به حیاط خانه ریموند بود رها کردند، مشکلات آغاز شد. «کسکید» و «ولفی» به‌هیچ عنوان به تذکرات و فریادهای همسر ریموند یا خود او گوش نمی‌کردند و به‌محض این‌که خانواده ویلت آنها را از منزل بیرون می‌آوردند به سمت حیاط منزل ریموند می‌دویدند و گل‌های باغچه زیبای آنان را لگدمال می‌کردند. مشکل تنها خراب کردن گل‌های حیاط منزل ریموند نبود و مشکل اساسی آنجایی بود که ریموند و همسرش می‌دیدند که با وجود خسارت‌هایی که این سگ‌ها به منزل آنها وارد می‌کنند این زوج هیچ اهمیتی به اعتراض‌های ریموند و همسرش نمی‌دهند و اصلا برایشان اهمیت ندارد که این سگ‌ها چه وضعیتی برای این خانواده ساخته‌اند. ریموند این وضعیت را تحمل می‌کرد؛ اما ظاهرا بی‌فایده بود تا این‌که روز حادثه فرا رسید آن‌روز هم ریموند مثل هر روز عصر در حال قدم زدن در حیاط بود که کسکید به‌طرف حیاط منزلش دوید او تمام گل‌ها را لگدمال کرده و مدام دور حیاط می‌دوید. ریموند ناگهان عصبی شد و جلوی چشم آقای ویلت، کسکید را از زمین بلند کرد و به سمت حیاط منزل آقای ویلت پرتاب کرد. سگ کوچک به زمین برخورد کرد و دیگر بلند نشد. او مرده بود.
با شکایت آقای ویلت، ریموند دادگاهی شد. او از طرف انجمن حمایت از حیوانات مورد مواخذه قرار گرفت و در یک دادگاه جنجالی، به‌خاطر به‌قتل رساندن این سگ به دو سال زندان محکوم شد.

 
 
   
 
تحليل
:: اقتصادی ::
علت تلاطم بازار ارز در جریان مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا
:: فناوری اطلاعات ::
فیبر نوری؛ اینترنتی که انتظارات شما را تغییر می‌دهد
:: روی خط جوانی ::
دلیل نوعروس برای طلاق 6 ماه بعد از عقد چه بود؟
:: ورزش ::
اولادقباد کوتاه آمد: قدردان آقای شمسایی هستم
:: فرهنگ و هنر ::
کارگردان پایتخت: تنابنده هرچه قدر گرفته باز هم کم است
:: حوادث ::
محاکمه پزشک متخصص به جرم قتل بی‌رحانه برادر

 
     
   
     
     
    ::  تماس با ما  ::  درباره ما  ::  sitemap  ::  آگهي درهموطن  ::
کليهء حقوق متعلق است به روزنامهء هموطن سلام. ۱۳۹۳ - ۱۳۸۳
طراحی و اجرای سايت : شرکت به نگار