اخبار داخلی حوادث پسر جوان هم اتاقی‌اش را از پای درآورد

دوشنبه 14 دي 1383

پسر جوان هم اتاقی‌اش را از پای درآورد

جوان 25 ساله که هم اتاقی خود را با ضربات چاقو به قتل رسانده است به این جنایت اعتراف کرد.

به گزارش خبرنگار ما، این قاتل جوان که سعید نام دارد، پیش از این ادعا کرده بود روز حادثه در خانه نبوده و از ماجرای قتل هم اتاقی‌اش بی خبر بوده است.
بنابراین گزارش ساعت 10 صبح نخستین روز دی ماه سال جاری از طریق تماس تلفنی به ماموران کلانتری 147 اطلاع داده شد جسد جوانی 30 ساله به نام خیرالله در اتاق استیجاری‌اش در خیابان وحیدیه پیدا شده است.
در پی این تماس ماجرا به حسینی، بازپرس ویژه قتل تهران گزارش و با حضور او در محل، تحقیقات کارآگاهان برای کشف راز این جنایت آغاز شد.
نخستین کسی که

	" با پیدا شدن شاهدی که می‌گفت سعید را هنگام شستن دست‌های خون آلودش دیده‌ است، بازپرس جنایی دستور داد بازجویی‌های پلیسی از جوان 25 ساله از سرگرفته شود و سرانجام سعید در این بازجویی پرده از راز قتل هم اتاقی‌اش برداشت... "

ماجرا را به پلیس اطلاع داده بود، سعید، هم اتاقی خیر الله بود که 15 روز پیش همراه او به این محل نقل مکان کرده بود. او در بازجویی‌های انجام شده گفت: شب گذشته من به خانه یکی از دوستانم رفته بودم و خیر الله در خانه تنها بود، صبح امروز وقتی به خانه برگشتم متوجه شدم در باز است و وقتی وارد اتاق شدم جسد خون آلود خیر الله را دیدم که روی زمین افتاده بود.
پس از اظهارات سعید، ماموران که احتمال می‌دادند او همه ماجرا را به آنها نگفته باشد به بازرسی بدنی از این جوان 25 ساله پرداختند و متوجه شدند روی لباس‌های زیرش آثار خون وجود دارد و روی دستهایش نیز جراحاتی دیده می‌شود، ولی سعید ادعا کرد آثار خون به خاطر نزدیک شدن به جسد روی لباس‌هایش مانده و دستش نیز به خاطر مسئله‌ای جزیی زخمی شده است.
به این ترتیب بازپرس حسینی، سعید را به عنوان مظنون اصلی پرونده بازداشت کرد و تحقیقات کارآگاهان برای به دست آوردن شواهد بیشتر ادامه یافت.
مدتی بعد با پیدا شدن شاهدی که می‌گفت سعید را هنگام شستن دست‌های خون آلودش دیده‌ است، بازپرس جنایی دستور داد بازجویی‌های پلیسی از جوان 25 ساله از سرگرفته شود و سرانجام سعید در این بازجویی پرده از راز قتل هم اتاقی‌اش برداشت.
او گفت: من و خیر الله از دوستان قدیمی بودیم و هر دو برای پیدا کردن کار به تهران آمده بودیم. خیر الله پس از آن که نتوانست کاری پیدا کند شروع به فروش مواد مخدر کرد و در این میان 100 هزار تومان از من قرض گرفت.
صبح روز حادثه به خاطر مشکلات مالی و اصرار همسرم از او خواستم بدهی خودش را پس دهد ولی او شروع به فحاشی به من و همسرم کرد. من هم عصبانی شدم و ابتدا با پیک نیک ضربه‌ای به سرش زدم و بعد با چاقو چند ضربه به بدنش وارد کردم.
پس از اظهارات سعید، بازپرس جنایی او را برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره آگاهی قرار داد.