 |
توصيه روز |
 |
 |
:: بازار کامپيوتر :: |
 |
|
:: نکته آموزشی :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|
|
زن سنگدل در دادگاه
|
| | |
 | آندریا یاتس» 37 ساله شاید سنگدلترین زنی باشد که تاکنون در دادگاه حاضر شده است. |  «آندریا یاتس» 37 ساله شاید سنگدلترین زنی باشد که تاکنون در دادگاه حاضر شده است. آندریا با قساوت تمام، 5 کودکش را به قتل رسانده و اکنون در زندان به سر میبرد. این که چطور یک مادر جوان توانسته است فرزندانش را به راحتی به قتل برساند سوالی است که روانشناسان هنوز هم روی آن تحقیق میکنند.
آندریا 10 سال قبل با شوهرش «راسل» ازدواج کرد. ازدواج آنها تنها به خاطر ترحم راسل به آندریا بود و همه میدانستند که راسل علاقه چندانی به این زن که حالات روحی غیرعادی داشت، ندارد. اوایل ازدواج راسل سعی میکرد با آندریا راه بیاید. او تمام تلاشش را کرد که بتواند زندگی راحتی برای همسرش فراهم کند و آندریا هم تلاش شوهرش را به خوبی درک میکرد. کمکم حالتهای عصبی در آندریا بیشتر شد. راسل او را به روانپزشکان بسیاری نشان داد و همه آنان معتقد بودند که آندریا از مشکلات افسردگی شدیدی رنج میبرد که یک تغییر ناگهانی در وضعیت زندگیش میتواند روحیه او را به کلی تغییر دهد. راسل سعی میکرد با رفتار خوبش همسرش را به زندگی امیدوار کند؛ اما تنها کاری که آندریا میکرد آن بود که هر روز صبح مشتی قرص ضدافسردگی مصرف میکرد و بیشتر ساعات شبانهروز را در خواب سپری میکرد. راسل کمکم به همسرش علاقهمند میشد. او شاید از روی ترحم برای زن جوانی که دچار بیماریهای شدید روانی بود دلش میخواست هرطور شده به او کمک کند. راسل در دادگاه گفت: «آندریا زن بیآزاری بود و باوجود این که من مشکلات زیادی با او داشتم؛ اما شک نداشتم که او ذاتا زن بدی نیست. من پس از مدتها تلاش برای آرام کردن همسرم تصمیم گرفتم موضوع بچهدار شدنمان را با او در میان بگذارم و بالاخره این کار را کردم.»
راسل چندی بعد پیشنهاد بچهدار شدن را به آندریا داد. آندریا که علاقه چندانی به بچهدار شدن نداشت وقتی با پیشنهاد راسل روبهرو شد ابتدا مخالفت کرد؛ اما وقتی با ادعای پزشکان که بچهدار شدنش میتواند بر روحیهاش اثر بگذارد روبهرو شد تصمیم گرفت بچهدار شود. چند ماه بعد آندریا باردار بود و «نوا» به دنیا آورد. پس از به دنیا آمدن «نوا» زندگی برای آندریا کمی آسانتر شده بود. تمام وقت آندریا به نگهداری از کودکش میگذشت و بنابراین کمتر فرصتی برای خوردن قرصهای مختلف افسردگی یا فکر و خیالهای بیهوده داشت. او که میدید بچهدار شدنش روی روحیه او تاثیر زیادی داشته است به راسل پیشنهاد داد که بچههای بیشتری به دنیا بیاورند. آنها هنگامی که «نوا» 2 ساله بود تصمیم گرفتند کودک دیگری به دنیا بیاورند و چند ماه بعد آندریا باز هم باردار شد و این بار «جان» متولد شد. آندریا انگار متوجه نبود که تنها باردار شدن کافی نیست و او باید بتواند از عهده نگهداری از بچهها هم برآید؛ اما خوشبختانه راسل کمک زیادی به او میکرد. با کمک راسل آندریا از بچهها نگهداری میکرد و وضعیت روحی او نیز بسیار بهتر شده بود. زمان به سرعت سپری میشد. آندریا به فاصله 2 سال پس از تولد «جان» 2 فرزند دیگر نیز به دنیا آورد و دیگر کمکم وقتی نداشت تا حتی به پزشک معالجش مراجعه کند. بچهها بزرگ میشدند و آندریا نیز کم و بیش از آنها نگهداری میکرد. او پرستار مخصوص برای بچهها گرفته بود که به او کمک کند و گاهی اوقات که احساس مشکلات روحی میکرد خودش از قرصهای دوران جوانیش مصرف میکرد. زمان برای آندریا و فرزندانش سپری میشد. «نوا» 7 ساله و «جان» 5 ساله، «لوک» 3 ساله و «پل» 2 ساله و «مری» 6 ماهه بودند. آندریا پس از بچهدار شدن احساس بهتری از نظر روحی کرده بود و به همین خاطر در طی این 7 سال 5 فرزند به دنیا آورده بود؛ اما مشکل از جایی آغاز شد که راسل تصمیم گرفت همسرش را ترک کند. او به آندریا گفت که دیگر از این وضعیت خسته شده و تحمل آندریا و 5 فرزندشان را ندارد. همان موقع بود که آندریا بار دیگر مورد حملات شدید روحی قرار گرفت. او دوباره دچار بیماری شدید افسردگی شده بود و از طرف دیگر حالات جنون داشت تا بالاخره یک روز در پی اقدامی جنونآمیز، 5 فرزندش را به قتل رسانید.
پس از مشخص شدن این جنایت آندریا برای انجام تحقیقات به پزشکی قانونی منتقل شد و پزشکان رای دادند او دچار افسردگی شدید و همچنین اسکیزوفرنی حاد است. پس از تشکیل دادگاههای متوالی این مادر بیرحم به اتهام قتل فرزندانش به حبس ابد محکوم شد.
| | | | | | |
|
 |
تحليل |
 |
 |
:: اقتصادی :: |
 |
|
:: فناوری اطلاعات :: |
 |
|
:: روی خط جوانی :: |
 |
|
:: ورزش :: |
 |
|
:: فرهنگ و هنر :: |
 |
|
:: حوادث :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|