 |
توصيه روز |
 |
 |
:: بازار کامپيوتر :: |
 |
|
:: نکته آموزشی :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|
|
تقدیر، پدر بزرگ خلافکار را مجازات کرد
|
| | |
 | پیرمرد 75 ساله که در جنایتی هولناک عروس و نوه 3 ساله خود را از پای درآورد، بود در بیمارستان زندان رجایی شهر جان سپرد. | به گزارش خبرنگار ما، این قاتل پیر که عروجعلی نام داشت 8 ماه پس از این جنایت زمانی که متوجه شد پلیس پی به ماجرا برده است دست به خودزنی زد و به علت شدت خونریزی در بیمارستان بستری شد. ولی پس از گذشت 20 روز تسلیم ترفندهای پلیس شد و به این جنایت خاموش اعتراف کرد.
بنابراین گزارش زمستان سال گذشته، در حالی که تنها 6 روز از ماه محرم میگذشت، پلیس آگاهی تهران با جنایتی هولناک مواجه شد که یکی از پیچیدهترین پروندههای جنایی لقب گرفت.
غروب یک روز زمستانی بود که اجساد خون آلود یک زن و پسر بچه 3 سالهاش در حالی که گلویشان بریده شده بود در آپارتمانی در خیابان شاندیز واقع در منطقه فلاح پیدا شد. نخستین کسی که با اجساد این مادر و فرزند مواجه شده بود پدر خانواده بود که یک مغازه خیاطی در همان حوالی داشت. او آن روز برای این که خانوادهاش را به تماشای دستههای سینه زنی ببرد، زودتر به خانه برگشته بود و وقتی متوجه ماجرا شد بلافاصله با پلیس تماس گرفت.
رسیدگی به پرونده بلافاصله در اداره 10 آگاهی تهران آغاز شد و اکیپی از کارآگاهان ماموریت یافتند پرده از راز این جنایت بردارند. آنچه که بررسی صحنه قتل شهناز و علیرضا نشان میداد حاکی از آن بود که جنایت توسط فردی آشنا صورت گرفته است چرا که نه آثاری از ورود اجباری به خانه وجود داشت و نه علایمی از درگیری روی بدن شهناز بود.
نخستین مظنون پرونده، علی، پدر خانواده بود. این مرد که طبق تحقیقات پلیسی با زنی دیگر رابطه پنهانی داشت به دستور بازپرس پرونده دستگیر و به اداره آگاهی منتقل شد ولی پس از گذشت چند ماه بازجوییهای تخصصی ماموران دریافتند او در این جنایت هیچ نقشی نداشته است.
کارآگاهان که خود را در برابر پروندهای پیچیده میدیدند، تحقیقات خود را از سر گرفته و بررسیهای عمیقی را روی افرادی که با این خانواده آشنایی داشتند آغاز کردند. یکی دیگر از افرادی که میتوانست در جنایت نقش داشته باشد، عروجعلی، پدر بزرگ خانواده بود. این پیر مرد 75 ساله که در اتاقی حوالی آپارتمان پسرش زندگی میکرد، سالها پیش از همسرش جدا شده بود و هیچ یک از اعضای خانواده به جز پسرش که شوهر شهناز بود به او سر نمیزد.
ماموران میدانستند کسی که شهناز و علیرضا را به قتل رسانده است، آشنایی کاملی به ذبح گوسفند دارد و این در حالی بود که تحقیقات پلیسی نشان میداد عروجعلی تنها کسی بود که در مراسم مختلف برای قربانی کردن گوسفندان دعوت میشد.
بنابراین کارآگاهان با این امید که بتوانند پیر مرد 75 ساله را غافلگیر کنند دست به ترفندی زدند که نخستین گام موثر در کشف راز جنایت بود. آنها یکی از نیروهای خود را که به زبان آذری تسلط کامل داشت نزد عروجعلی فرستادند تا وانمود کند هنگامی که او دست به جنایت زده شاهد ماجرا بوده و حالا حق السکوت میخواهد.
این نقشه کاملا بی نقص از آب درآمد و وقتی مامور پلیس با مراجعه به خانه عروجعلی ادعا کرد که شاهد ماجرا بوده و حالا 300 هزار تومان حق السکوت میخواهد، پیرمرد قاتل، خود را لو داد و با پرداخت این مبلغ موافقت کرد.
هنوز چند روز از این ماجرا نمیگذشت که ماموران متوجه شدند عروجعلی دست به خودزنی زده و بشدت مجروح شده است. آنها بلافاصله او را به بیمارستان منتقل کردند و 20 روز بعد در حالی که زخمهای پیر مرد کمی التیام یافته بود، بازجویی از او را آغاز کردند. سرانجام عروجعلی که میدید پلیس همه ماجرا را میداند لب به اعتراف گشود و ادعا کرد عروس و نوهاش را به خاطر حسادت کشته است.
او گفت پسرش پس از ازدواج با شهناز به او بی توجه شد و همین مسئله باعث شد تا دست به قتل این مادر و پسر بزند.
پس از اعترافات عروجعلی، بازپرس اصغرزاده، دستور بازداشت او را صادر کرد و پیر مرد 75 ساله روانه زندان رجایی شهر شد. چند روز پیش در حالی که زخمهای عروجعلی سر باز کرده بودند، او به بیمارستان منتقل شد و دوشنبه شب گذشته به خاطر ضعف قوای جسمانی در بیمارستان جان سپرد.
| | | | | | |
|
 |
تحليل |
 |
 |
:: اقتصادی :: |
 |
|
:: فناوری اطلاعات :: |
 |
|
:: روی خط جوانی :: |
 |
|
:: ورزش :: |
 |
|
:: فرهنگ و هنر :: |
 |
|
:: حوادث :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|