 |
توصيه روز |
 |
 |
:: بازار کامپيوتر :: |
 |
|
:: نکته آموزشی :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|
|
مرد جوان خواستگار زن سابقش را از پای در آورد
|
| | |
 | جلسه محاکمه مرد جوانی که خردادماه سال جاری جوان دیگری را در شهرک غرب به قتل رسانده بود امروز در شعبه 74 دادگاه کیفری استان محاکمه میشود. | به گزارش خبرنگار ما، 12 خردادماه سال جاری ماموران کلانتری شهرک غرب جسد پسر جوانی را که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود، پیدا کردند.
پس از انجام تحقیقات اولیه مشخص شد، جسد متعلق به پسر 19 سالهای به نام حمیدرضا است که دوران سربازی خودش را میگذرانده است.
ماموران بلافاصله خانواده این جوان را پیدا کردند و موضوع را به آنها اطلاع دادند، در این میان پدر حمیدرضا در تحقیقات پلیسی به ماموران گفت: پسرم از مدتی قبل با دختری به نام شراره دوست شده بود و قصد ازدواج با او را داشت و روز حادثه نیز با شراره قرار داشت.
پس از اظهارات این مرد، ماموران از طریق وسایل شخصی حمیدرضا موفق شدند، شماره تلفن و آدرس شراره را پیدا و او را در خانهاش بازداشت کنند.
شراره – دختر 20 ساله – بعد از دستگیری به ماموران گفت: ساعت 7 شب با حمیدرضا قرار داشتم، اما یک دفعه شوهر سابقم با ماشین جلو ما را گرفت و با چاقو به حمیدرضا حمله کرد و او را کشت. من و دختر عمهام نیز در حالی که بشدت ترسیده بودیم، پا به فرار گذاشتیم.
شراره گفت: خانواده من در سیدنی استرالیا اقامت دارند و من هم با آنها زندگی میکردم تا این که مدتی قبل برای دیدن اقوامم به ایران آمدم، میخواستم بعد از چند ماه برگردم که در این مدت با محمدرضا آشنا شدم و با هم ازدواج کردیم، محمدرضا به من ابراز علاقه میکرد و میگفت مرا خیلی دوست دارد، اما رفتارش بعد از ازدواجمان تغییر کرد و ما نتوانستیم بیشتر از 3 ماه با هم زندگی کنیم و از یکدیگر جدا شدیم. بعد از جدایی، محمدرضا باز هم دست از سرم برنمیداشت و مرتب اصرار میکرد که دوباره با هم ازدواج کنیم، اما من زیر بار نمیرفتم. یک سال بعد با حمیدرضا آشنا شدم او 19 ساله بود و دوران سربازیاش را میگذراند، هنوز چند هفته بیشتر از آشناییمان نگذشته بود که به دختر عمهام موضوع را گفتم قرار شد روز حادثه من و دختر عمهام برای دیدن حمیدرضا برویم، من و دختر عمهام با ماشین پراید من سر قرار رفتیم، حمیدرضا سوار ماشین شد، هنوز چند دقیقه بیشتر از این دیدار نگذشته بود که یک دفعه محمدرضا با خودرو سمندش جلو ما توقف کرد. او حمیدرضا را از ماشین بیرون کشید و در مقابل چشمان من یک ضربه چاقو بر بدنش زد، بعد در حالی که حمیدرضا غرق در خون روی زمین افتاده بود، فرار کرد. من و دختر عمهام هم فرار کردیم و جسد روی زمین ماند.
پس از اظهارات شراره، ماموران با کمک او موفق شدند محمدرضا را در خانهاش دستگیر کنند. این پسر 23 ساله نیز بدون هیچ مقاومتی لب به اعتراف گشود و گفت: من حمیدرضا را کشتم. اما زمان حادثه در حالت عادی نبودم، مدتها بود که از همسر سابقم شراره خواهش میکردم دوباره به زندگیام برگردد. شراره را خیلی دوست داشتم، اما بعد از ازدواجمان 3 ماه بیشتر با هم زندگی نکرده بودیم. قبول دارم که رفتار اشتباه من باعث شد که شراره از من جدا شود، از همان روزی که همسرم از من جدا شد، پشیمان شدم به او قول دادم که گذشته را جبران کنم، اما هر کاری کردم نتوانستم وی را به ازدواج مجدد راضی کنم. روز حادثه در حالی که مشروب خورده و مست بودم سوار ماشین شدم، میخواستم غم جدایی شراره را فراموش کنم، وقتی با ماشین بیرون آمدم، یک دفعه در شهرک غرب شراره را دیدم که داشت با ماشین پرایدش میرفت، او را تعقیب کردم که شاید بتوانم جلویش را بگیرم و از او خواهش کنم دوباره با من ازدواج کند، اما دختر عمهاش هم سوار ماشین بود ترجیح دادم منتظر بمانم آن دختر پیاده شود بعد به سراغ شراره بروم، اما در عین ناباوری شراره یک دفعه مقابل پسری توقف کرد و آن پسر سوار ماشین شد، همه چیز برایم باورنکردنی بود، من مست بودم و نمیتوانستم به درستی تصمیم بگیرم. به همین خاطر به طرف حمیدرضا حمله کردم و با چاقو ضربهای به وی زدم و فرار کردم.
وی در ادامه گفت: شراره همیشه به من میگفت: تو بخاطر این که مقیم استرالیا بشوی با من ازدواج کردی، در حالی که من عاشقانه همسرم را دوست داشتم و هرگز حاضر به این جدایی نبودم.
بنا بر این گزارش، پرونده متهم به قتل پس از مراحل قانونی در دادسرا با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و امروز محمدرضا در دادگاه کیفری در برابر 5 قاضی از خود دفاع خواهد کرد.
| | | | | | |
|
 |
تحليل |
 |
 |
:: اقتصادی :: |
 |
|
:: فناوری اطلاعات :: |
 |
|
:: روی خط جوانی :: |
 |
|
:: ورزش :: |
 |
|
:: فرهنگ و هنر :: |
 |
|
:: حوادث :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|