پنجشنبه 18 ارديبهشت 1404

 
 
     
 
     
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
آگهي درهموطن 
اخبار در موبايل 
آرشيو روزنامه 
تماس با ما 
توصيه روز
:: بازار کامپيوتر ::
معرفی تبلت چهار هسته‌يی شرکت ASUS‎
:: نکته آموزشی ::
چگونه گوشی اورجینال را از تقلبی تشخیص دهیم؟

اخبار داخلی حوادث قاتل کبري : مرا اعدام کنيد

 
 

شنبه 19 دي 1383

قاتل کبري : مرا اعدام کنيد

 
 

مردجوانی که به خاطر سوء ظن به همسرش او را با ضربات چاقو به قتل رسانده بود، در جلسه محاکمه خود از قاضی عزیز محمدی و چهار مستشارش خواست تا او را قصاص کنند.

قاتل کبري : مرا اعدام کنيد
در ابتدای جلسه دیروز خاکی نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و به قرائت کیفر خواست پرداخت و گفت: متهم – عباس- چند ماه قبل همسر خود - کبری - را با ضربات چاقو به قتل رساند. وی بعد از دستگیری در دادسرای چهاردانگه مورد بازجویی قرار گرفت ودر بازجویی‏ها گفت: همسرم نزد خانوادش از من بدگویی می‏کرد. آن روز عصبانی شدم، همسرم در اسلامشهر منزل باجناقم بود، چند بار برای بازگرداندن وی رفته بودم اما قبول نکرد که برگردد، روز حادثه چاقو را بردم که او را بترسانم تا برگردد، اما همسرم که زن تند خویی بود در برابرم مقاومت کرد. او با من درگیر شد و می‏خواست چاقو را از من بگیرد و من هم با چاقو او را کشتم، بنابراین با توجه به اعترافات متهم جرم وی ثابت شده است بنابراین تقاضای صدورحکم قانونی دارم.
سپس پدر کبری در جایگاه حاضر شد و گفت: من فقط تقاضای
 

" من در ازدواج اولم شکست خورده بودم ، همسر اولم سرناسازگاری بامن داشت حتی چند بار به خاطر ترک نفقه از من شکایت کرده بود حاصل آن ازدواج دختر 9 ساله‏ام است که حالا مادرم بزرگش می‏کند... "

 
 
قصاص قاتل فرزندم را دارم تفاضل دیه و سهم صغار را هم می‏پردازم.
در ادامه جلسه دادگاه با درخواست قاضی عزیزمحمدی، عباس در جایگاه قرار گرفت و به تشریح وقایع روزحادثه پرداخت. او گفت: قتل عمد همسرم کبری را قبول دارم و از دادگاه می‏خواهم که مرا قصاص کند چون درست از زمان وقوع قتل تا به حال هر شب خواب همسرم را می‏بینم.
وی ادامه داد: اززمانی که با همسرم کبری ازدواج کردم او مرتب پیش خانواده‏اش از من بدگویی می‏کرد، همین مسئله باعث شده بود آنها نسبت به من بدبین شوند. پدر زنم همیشه می‏گفت حق دخترم را از تو می‏گیرم . من از دست رفتارهای همسرم خسته شده بودم، یک کارگر ساده بودم که به سختی زندگی‏ام را سپری می‏کردم تا این که کبری قهر کرد و به خانه پدرش رفت به دنبالش رفتم و با خواهش وتمنا از او خواستم تا بیایید و وی هم با وساطت بقیه آمد، اما 4 روز بیشتردر خانه من نماند و باز قهر کرد و به خانه خواهرش در اسلامشهر رفت. دوباره به دنبالش رفتم و با خواهش و التماس از او خواستم که به خانه‏ام بیاید، اما کبری ناگهان شروع به داد وفریاد و فحاشی کرد و گفت: تو حق نداری مرا مجبورکنی به خانه‏ات بیایم، من مهریه‏ام را به اجرا می‏گذارم و دار و ندارت را می‏گیرم. آن روز به خانه برگشتم تصمیم گرفتم با تهدید همسرم وی را مجبور کنم که به خانه برگردد به همین خاطر هم چاقویی از آشپزخانه برداشتم و به سراغش رفتم. دوباره به او گفتم برگردد، اما باز شروع به فحاشی کرد چاقو را برداشتم و به طرفش حمله کردم گفتم اگر حرف من را قبول نکنی تو را می‏کشم، بازهم مقاومت کرد او هم به طرفم آمد تا چاقو را از من بگیرد ما با هم درگیر شدیم همسرم مرا به عقب هل داد در این لحظه بشدت عصبانی شدم او را به زمین انداختم. کبری بلند شد ودوباره به طرفم آمد یک ضربه چاقو به او زدم اما وی باز مقاومت کرد، دستش را به طرف چاقو آورد خون شدیدی از او می رفت فکر می‏کردم
 

" قتل عمد همسرم کبری را قبول دارم و از دادگاه می‏خواهم که مرا قصاص کند چون درست از زمان وقوع قتل تا به حال هر شب خواب همسرم را می‏بینم... "

 
 
ترسیده باشد اما کبری نه تنها نترسیده بود بلکه قصد داشت چاقورا از من بگیرد و حمله هم بکند. در این لحظه ضربه‏ای دیگر به شکمش زدم هنوز از پا نیافتاده بود و باز سعی می‏کرد مقاومت کند اما نمی‏توانست.
او برگشت و به طرف دخترمان محدثه رفت، من یک ضربه دیگر به کمرش زدم. دراین لحظه بود که کبری به زمین افتاد، وقتی همسرم را غرق در خون دیدم به خودم آمدم و متوجه شدم چه اتفاقی افتاده است. از ترس فرار کردم، سرخیابان برادر باجناقم وقتی مرا با دستان خونی در حال فرار دید متوجه ماجرا شد و مرا تحویل ماموران داد.
عباس ادامه داد: من در ازدواج اولم شکست خورده بودم ، همسر اولم سرناسازگاری بامن داشت حتی چند بار به خاطر ترک نفقه از من شکایت کرده بود حاصل آن ازدواج دختر 9 ساله‏ام است که حالا مادرم بزرگش می‏کند. بعد از این که از ام البنین جدا شدم با کبری ازدواج کردم او هم ازشوهر اولش جدا شده بود، فکر می‏کردم چون هر دو ما یک تجربه ناموفق داشتیم پس می‏توانیم با هم زندگی خوبی داشته باشیم اما کبری با عدم تمکین و رفتارهای کینه جویانه‏اش مرا دچار عصبانیت کرد و باعث شد تا او را بکشم حالا هم هیچ خواسته‏ای به جز این که قصاص شوم ندارم شاید با قصاص من دل خانواده کبری آرام شود.
سپس وکیل مدافع عباس در جایگاه حاضر شد و به دفاع از موکل خود پرداخت و از قاضی خواست تا عباس را به خاطر این که در لحظه قتل دچار جنون آنی شده بود از اتهام قتل تبرئه کند، اما دادگاه این ادعا را نپذیرفت.
پس از این که عباس آخرین دفاع خود را انجام داد قاضی عزیز محمدی پایان جلسه دادگاه را اعلام کرد و گفت ظرف مهلت قانونی رای پرونده را صادر خواهد کرد.

 
 
   
 
تحليل
:: اقتصادی ::
علت تلاطم بازار ارز در جریان مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا
:: فناوری اطلاعات ::
آغاز دور جدید حراج شماره‌های رند همراه اول
:: روی خط جوانی ::
دلیل نوعروس برای طلاق 6 ماه بعد از عقد چه بود؟
:: ورزش ::
اولادقباد کوتاه آمد: قدردان آقای شمسایی هستم
:: فرهنگ و هنر ::
کارگردان پایتخت: تنابنده هرچه قدر گرفته باز هم کم است
:: حوادث ::
محاکمه پزشک متخصص به جرم قتل بی‌رحانه برادر

 
     
   
     
     
    ::  تماس با ما  ::  درباره ما  ::  sitemap  ::  آگهي درهموطن  ::
کليهء حقوق متعلق است به روزنامهء هموطن سلام. ۱۳۹۳ - ۱۳۸۳
طراحی و اجرای سايت : شرکت به نگار