 |
توصيه روز |
 |
 |
:: بازار کامپيوتر :: |
 |
|
:: نکته آموزشی :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|
|
کلک دختر 9 ساله برای آشتي دادن پدر و مادرش
|
| | |
 | فاطمه 9 ساله که قصد دارد دوباره با پدر و مادرش زیر یک سقف زندگی کند برای این کار نقشه عجیبی طراحی کرده بود. | به گزارش خبرنگار ما، 15 آذرماه، ماموران نیروی انتظامی باخبر شدند دختر 9 سالهای به نام فاطمه در راه مدرسه گم شده است، پدر این دختر به ماموران گفت: چند ماه پیش من و همسرم به صورت توافقی از هم جدا شدیم و مطابق نظر دادگاه فاطمه به من سپرده شد، او چند بار دیگر از خانه فرار کرده بود، اما هر بار او را به خانه برگرداندم، امروز هم دخترم را آماده کردم و به مدرسه فرستادم. خودم هم به محل کارم رفتم، اما ساعتی بعد مدیر مدرسه با من تماس گرفت و گفت: دخترم فاطمه به مدرسه نرفته است.
پس از اعلام این گزارش، بلافاصله ماموران نام و مشخصات فاطمه را به یگانهای گشت اعلام کردند و اکیپی ویژه مسئول تحقیق برای پیدا کردن این دختر شد. ماموران مادر فاطمه را نیز در جریان گم شدن فرزندش قرار دادند.
ساعتی بعد فاطمه در پارکی در نزدیکی مدرسهاش پیدا شد.
ماموران برای این که علت فرار فاطمه را متوجه شوند، او را مورد تحقیق قرار دادند، فاطمه به دادیار رضوانفر، دادیار اظهارنظر دادسرای جنایی تهران گفت: چند ماه است که پدر و مادرم از هم جدا شدهاند و من با پدرم زندگی میکنم، او بسیار تلاش می کند که از من خوب نگهداری کند و مورد محبت خود قرار دهد، اما محبتهای پدرم نمیتواند نبود مادرم را برایم جبران کند. من پدر و مادرم را بسیار دوست دارم، پدرم میگوید اگر فکر میکنی در کنار مادرت راحتتر هستی، پس پیش او برو، اما برایم فرقی نمیکند، اگر پیش مادرم هم باشم، دلم برای پدرم تنگ میشود، آنها نمیخواهند متوجه شوند که من چقدر دوستشان دارم. خیلی از مادرم و پدرم خواهش کردم که برگردند و با هم زندگی کنند اما این کار را نکردند، بنابراین تصمیم گرفتم با فرار از خانه به آنها نشان دهم که به هر دو آنها احتیاج دارم، بار اول دو هفته پیش بود که از خانه فرار کردم و به خانه یکی از دوستان مادرم رفتم، از او خواهش کردم با مادرم صحبت و او را راضی کند به خانه بازگردد، اما وقتی دوست مادرم او را به خانهاش دعوت کرد، مادرم مرا به خانه پدرم برد و به او تحویل داد و اصلا حاضر نشد به حرفهای دوستش گوش دهد و از من خواست با این مسئله کنار بیاییم.
فاطمه در ادامه گفت: وقتی به مدرسه میروم و بچهها از پدر و مادرشان حرف میزنند و میگویند که با آنها برای تفریح بیرون رفتهاند، به هکلاسیهایم حسودی میکنم.
آنها نه تنها پدر و مادرشان با هم زندگی میکنند، بلکه خواهر و برادر هم دارند و تنها نیستند، مادرم معلم است و همیشه به پدر و مادر دانشآموزانش میگوید که با هم خوب باشند، اما حالا چند ماه است که خودش مرا ترک کرده، از طرفی پدرم نمیتواند مثل زمانی که با مادرم زندگی میکرد به من رسیدگی کند.
من از این که پیش مادر بزرگم یا بقیه باشم اصلا راضی نیستم، چون هیچ کدام از آنها نمیتوانند جای مادرم را بگیرند. آخر هر هفته پدرم مرا به مادرم تحویل میدهد و جمعه شب پس میگیرد. من همیشه امیدوار هستم که در این برخوردها بالاخره دلشان برای همدیگر تنگ شود، اما آنها آنقدر عصبانی با هم حرف میزنند که انگار دشمن هم هستند، من اگر مجبور شوم به خانه پدر یا مادرم برگردم باز هم فرار میکنم و حالا که آنها حاضر نیستند به خاطر من اختلافاتشان را کنار بگذارند، ترجیح میدهم در بهزیستی زندگی میکنم.
دادیار رضوانفر پس از شنیدن حرفهای این دختر به رئیس دادسرای جنایی پیشنهاد داد تا با تشکیل جلسهای در دادسرا و با دعوت والدین فاطمه از آنها بخواهند تا دوباره به زندگی مشترک ادامه دهند.
نظر دادیار پرونده
دادیار رضوانفر درباره این ماجرا گفت: والدین باید بدانند بعد از تولد فرزند، دیگر زندگی متعلق به خودشان نیست و باید تصمیم درست و صحیح در مورد آن بگیرند، بچهها مشکلات و تفاوتهای اخلاقی پدر و مادر را متوجه نمیشوند، آنها محبت پدر و مادر را در کنار هم میخواهند، والدین فاطمه باید بدانند، بعد از به دنیا آمدن دخترشان چیزی که باید در زندگیشان اولویت داشته باشد، آینده اوست. آنها برای حل مشکل و اختلافشان باید خیلی زودتر اقدام میکردند و قبل از به دنیا آمدن فاطمه تصمیم نهایی را در مورد زندگیشان میگرفتند. از این به بعد هر مشکلی برای فاطمه ایجاد شود، قطعا پدر و مادر او در این مشکل مقصر هستند.
رضوانفر ادامه داد: فرزندان طلاق در بیشتر موارد بسیار آسیبپذیر هستند چرا که آنها همیشه یا از محبت پدر محروم هستند یا از محبت مادر و ضرباتی که بابت این مسئله میخورند جریانناپذیر است.
فاطمه نیز چنین دختری است، او بابت دوری از پدر یا مادرش دچار آسیب روحی شده است.
وی گفت: هر چند مادر فاطمه معلم و پدرش کارمند است و هر دو آنها تحصیلات بالایی دارند، اما در مورد زندگیشان تصمیم درستی نگرفتهاند. اگر جدایی آنها بیشتر از این ادامه پیدا کند، فاطمه به خاطر لطمات روحی که خواهد خورد به لحاظ جسمانی نیز دچار آسیبهای شدید می شود. بنابراین تصمیم داریم با تشکیل چندین جلسه با والدین فاطمه آنها را نسبت به این آسیب آگاه کنیم.
رضوانفر ادامه داد: توصیه من از همه پدر و مادرها این است که قبل از به دنیا آوردن فرزندی، اختلاف سلیقه و اختلافات دیگر خود را با هم حل کنند.
| | | | | | |
|
 |
تحليل |
 |
 |
:: اقتصادی :: |
 |
|
:: فناوری اطلاعات :: |
 |
|
:: روی خط جوانی :: |
 |
|
:: ورزش :: |
 |
|
:: فرهنگ و هنر :: |
 |
|
:: حوادث :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|