اخبار داخلی حوادث محاکمه پدر 19 ساله به اتهام قتل فرزند 35 روزه

دوشنبه 28 دي 1383

محاکمه پدر 19 ساله به اتهام قتل فرزند 35 روزه

مرد جوانی که متهم است نوزاد 35 روزه خود را مورد آزار و اذیت قرار داده و باعث مرگ وی شده است از سوی رئیس شعبه 10 دادگاه عمومی رشت تحت محاکمه قرار گرفت.

این پدر 19 ساله که سجاد نام دارد متهم است، پیمان پسر 35 روزه خود را با سیگار سوزانده و او را بشدت کتک زده و به قتل رسانده است.
وی دیروز به قاضی، محمد پور گفت: من تنها فرزند والدین اصلی خود بودم، 2 ماهه بودم که پدرم

	" مادرم چندین بار ازدواج کرد و همین مسئله باعث شد تا من آرامش را هرگز در زندگی تجربه نکنم و محیط مناسب برای زندگی نداشته باشم هیچ کس را در زندگی نداشتم و همین مسئله باعث وابستگی شدید من نسبت به مادرم شده بود... "

فوت کرد، جز مادرم کسی دیگری را نداشتم و رفتارهای او باعث این ماجرا شد. من عامل بد بختی‎هایم را مادرم می‎دانم، بی توجهی‎های او باعث شد من معتاد شوم.
وی گفت: مادرم چندین بار ازدواج کرد و همین مسئله باعث شد تا من آرامش را هرگز در زندگی تجربه نکنم و محیط مناسب برای زندگی نداشته باشم هیچ کس را در زندگی نداشتم و همین مسئله باعث وابستگی شدید من نسبت به مادرم شده بود.
سجاد که بسیار ناراحت بود و گریه می‎کرد گفت: 12 ساله بودم که در باغ کار می‎کردم و زمین را شخم می‎زدم یک روز که داشتم کار می‎کردم یکی از همسایه‎ها با چوب به سراغم آمد و مرا مورد آزار جنسی قرار داد، من هرگز این خاطره تلخ را فراموش نکردم.
وی گفت: می‎دانم از حیوان هم بدترم و اکنون از زندگی‎ام سیر شده‎ام ولی اگر 10 سال هم در زندان بمانم کسی را ندارم که به سراغم بیاید. حالا که در زندان هستم، زندانیان سابقه‎دار مرا مورد آزاد و اذیت قرار می‎دهند و تهدیدم کرده‎اند اگر حرفی در مورد این مسئله بزنم مرا خواهند کشت.
وی درباره زندگی دوران کودکی‎اش گفت: بسیار کوچک بودم که مادرم با یک مرد معتاد ازدواج کرد و بعد از مدتی از او جدا شد.
پس از جدایی از او مادرم تصمیم گرفت با یک مردی که به جرم قاچاق مواد مخدر در زندان گسکر محله رودسر زندانی بود ازدواج کند، من هرگز راضی به ازدواج مادرم با آن مرد نبودم، اما او هیچ اهمیتی به ناراحتی‎ام نمی‎داد، من پیغام‎های

	" بعد از ازدواج به خاطر قولي كه به همسرم و خانواده او داده بودم، با مادرم رفت و آمد نمي كردم تا عيد كه پنهاني و بدون اطلاع آنها براي عيد ديدني به منزل مادرم رفتم كه مادرم و شوهرش شروع به كشيدن ترياك و تعارف به من كردند. سجاد افزود: من ابتدا مخالفت كردم و به مادرم گفتم به همسرم قول داده‌ام، اما او مي‌گفت كه همسرت متوجه نمي‌شود و با دو سه پك هم معتاد نمي‌شوي... "

مادرم را برای آن مرد به زندان می‎بردم و مادرم به عنوان جایزه به من سیگار می‎داد. آن مرد آخر هر هفته به منزل ما می‎آمد و چون مادرم نیز معتاد بود، آنها با هم تریاک می‎کشیدند که در همین زمان من نیز شروع به کشیدن مواد با آنها کردم و به تشویق مادرم معتاد شدم.
وي افزود: پس از دو سال آن مرد نيز به قولش عمل نكرد و مادرم باوجود مخالفت من، با مرد ديگري كه او نيز معتاد است و سابقه هفت سال زنداني به دليل قتل را دارد، ازدواج كرد و از آن پس من به تنهايي زندگي كردم.
و من برای این که از تنهایی فرار کنم ازدواج کردم، شرط اصلي پدرزنم براي ازدواج دخترش با من جدايي من از مادرم و ترك اعتياد و سيگار كشيدن من بود.
او مي گفت كه نمي‌خواهد آبروي دخترش برود و من نيز به دليل علاقه‌اي كه به دختر خاله‌ام داشتم، به خواسته او، اعتيادم را ترك كردم و ديگر حتي سيگار نيز نمي‌كشيدم.
بعد از ازدواج به خاطر قولي كه به همسرم و خانواده او داده بودم، با مادرم رفت و آمد نمي كردم تا عيد كه پنهاني و بدون اطلاع آنها براي عيد ديدني به منزل مادرم رفتم كه مادرم و شوهرش شروع به كشيدن ترياك و تعارف به من كردند.
سجاد افزود: من ابتدا مخالفت كردم و به مادرم گفتم به همسرم قول داده‌ام، اما او مي‌گفت كه همسرت متوجه نمي‌شود و با دو سه پك هم معتاد نمي‌شوي.
سجاد گفت: از عمل خويش پشيمانم و از خداوند و زنم مي خواهم كه مرا ببخشند اگر چه عملي كه من مرتكب شده‌ام بخشودني نيست اگرچه به گفته همسرم، او هنوز حاضر به زندگي با من است، اما هنگامي كه به چشم‌هايش نگاه مي‌كنم مي‌فهمم كه از من راضي نيست.
وي يادآور شد: روز قبل از حادثه اگر چه پس از سوزاندن قسمت‌هاي مختلف بدن پيمان -35 روزه- پشيمان شدم ولي روز بعد دوباره پس از دعوا با همسرم در حين عصبانيت نمي‌دانستم چه كاري انجام دهم. همسرم همیشه به پیمان توجه می‎کرد و من همیشه به پسرم حسادت می‎کردم.
سجاد در ادامه گفت: همسرم در حياط مشغول شستن لباس بود و وقتي بعد از ضربه من جوياي علت گريه بچه شد به او گفتم كه پيمان از گهواره پرت شده است.
پس از شنيدن خبر فوت كودك، همسرم و خانواده او مي‌خواستند از من شكايت كنند كه من گفتم خودم مي‌خواهم اعتراف كنم و خود را به پلیس معرفی کنم.
همسرم هميشه مي گفت براي بچه دار شدن زود است، اما من اصرار مي‌كردم ؛ اكنون نيز دوست دارم پس

	" سجاد گفت: از عمل خويش پشيمانم و از خداوند و زنم مي خواهم كه مرا ببخشند اگر چه عملي كه من مرتكب شده‌ام بخشودني نيست اگرچه به گفته همسرم، او هنوز حاضر به زندگي با من است، اما هنگامي كه به چشم‌هايش نگاه مي‌كنم مي‌فهمم كه از من راضي نيست... "

از آزادي به همراه زنم از اين استان بروم و بچه‌هاي ديگري داشته باشم و با آنها خوب رفتار كنم.
قاضي محمدپور، رئيس شعبه‌ 10 و شعبه‌ ويژه دادگاه عمومي رشت گفت: با ارجاع اين پرونده از تاريخ 22 آذر ماه به اين شعبه، مراحل مقدماتي پرونده تا حد زيادي طي شده است و پدر كودك فعلا با قرار در زندان به سر مي برد كه با انجام تحقيقات نهايي و بررسي كامل شخصيت پدر كودك، پرونده تكميل خواهد شد.
قاضي محمدپور با اشاره به اين كه اخذ و رسيدگي به نظريه پزشكي قانوني در دادگاه مورد توجه قرار گرفته است، گفت: بنابر اعلام نظريه پزشكي قانوني علت تامه مرگ در حال آزمايش قطعي است كه به محض حصول نتيجه آزمايش، نظر قطعي اعلام خواهد شد.
وي تاكيد كرد: اگر چه پدر كودك دچار افسردگي بوده است، اما در قانون حكمي در خصوص اين كه افسردگي شخص، رافع مسئوليت باشد، قيد نشده و تاكنون نيز جنون متهم براي دادگاه محرز نشده و با توجه به بازجويي ها و تحقيقات به عمل آمده داشتن جنون توسط متهم بعيد است. وي افزود: غفلت پدر و شرايط حساس عاطفي و حسادت او به محبت همسرش نسبت به كودك از دلايل اصلي آزار و اذيت كودك است. همچنين متهم در خصوص سوزاندن قسمت هاي مختلف بدن كودك با سيگار، دليل خاصي را بيان نكرده است.
قاضي محمدپور با اشاره به اين كه عمل متهم موجب تشويش اذهان عمومي شده است، گفت: اگر چه انتظار افكار عمومي اين است كه با متهم به صورت قضائي و قانوني برخورد شديد صورت گيرد و يكي از اهرم هاي قضائي هم قاضي است كه بايد مطابق قانون عمل كند ولي صرف اين كه ما بخواهيم حكمي صادر كنيم چاره كار نخواهد بود و متهم با ورود به زندان، تمامي آنچه را كه نمي داند نيز خواهد آموخت.