پنجشنبه 26 تير 1404

 
 
     
 
     
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
آگهي درهموطن 
اخبار در موبايل 
آرشيو روزنامه 
تماس با ما 
توصيه روز
:: بازار کامپيوتر ::
معرفی تبلت چهار هسته‌يی شرکت ASUS‎
:: نکته آموزشی ::
چگونه گوشی اورجینال را از تقلبی تشخیص دهیم؟

اخبار داخلی فرهنگ و هنر چکناواریان: رستم و سهراب اجرایی زنده و پویا است

 
 

جمعه 26 فروردين 1384

چکناواریان: رستم و سهراب اجرایی زنده و پویا است

 
 

لوريس چكناوريان، آهنگساز و موسیقیدان و سازنده اپرای رستم و سهراب، در هفته آخر سال گذشته برای بازدید از نمایشگاه نقاشی‌های دوست فقید خود تحت عنوان «به استقبال بهار با روياهای هنريك آهارونيان» آمده بود.

چکناواریان: رستم و سهراب اجرایی زنده و پویا است
هنريك آهارونيان در طول سال‌های زندگي، نقاشی‌هايش را پشت رول كاغذ‌های صندوق ساندويچ فروشی آندره، ثبت می‌كرد. پس از درگذشت اين هنرمند، در سال 81، خانواده‌اش تصميم گرفتند تا اين آثار را در معرض نمايش بگذارند.
با چکناواریان گپی مفصل داشتیم او درباره همه چیز حرف زد. درباره بهار، کارهایش، دیدگاهش نسبت به زندگی و بیشتر از همه درباره اجرای عروسکی اپرای رستم و سهراب.
در ادامه در کلاژی از این مصاحبه شما را نیز دعوت می‌کنیم که پای صحبت‌های این آهنگساز دوست داشتنی بنشینید:
--- آقای چکناواریان برایمان از اجرای عروسکی رستم و سهراب بگویید.
بچه‌های گروه تئاتر عروسکی خيلی زحمت می‌كشند، به طوری كه هر روز شاهد پيشرفت آنها نسبت به روز قبل هستيم و هر روز يك دستاورد جديدی در كارشان نمايان می‌شود. می‌توان گفت كه اين تئاتر عروسکی مانند يك موجود زنده است. من که خودم مدام اگر شده يك ساعت يا يك ساعت و نيم در اجرا حاضر می‌شوم و پيشرفت كار را می‌بينم. بهترين منتقد همين مردمی‌هستند كه با علاقه به تئاتر نگاه می‌کنند و به موسيقی گوش می‌دهند و سپس با خوشحالی و رضايت از سالن خارج می‌شوند. من كه فقط موسيقی آن را نوشته‌ام؛ اما بدنه‌ اصلی نمايشنامه، همان طراحی دكور و طراحی لباس بازيگران است كه آقای غريب‌پور واقعا شاهكاری را تحويل جامعه‌ تئاتری ايران دادند. من هميشه به ايشان می‌گويم كه ايشان با اثر جاويدان خود كار من را زنده كردند.
--- چند بار در اجرا حاضر بوديد و اجرا را از نزديك ملاحظه كرديد؟
تقريبا‌ هفته‌ای يك بار به ديدن تئاتر می‌روم. من واقعا وقتی پيشرفت آنها را در اين كار می‌بينم، متحير می‌شوم چون بسيار كار سختی است...
--- برای اجرا چقدر از اين اثر كم شده ؟
حدودا يك ساعت و ده دقيقه.
--- با این حال باز هم راضی هستيد؟
بله. یکی یا دو تا از صحنه‌های نبرد حذف شد که اگر می‌خواستيم آنها را اجرا كنيم، بايد آنتراكت می‌داديم. در حالی که اين نوع نمايش‌ها بايد يك نفس ادامه پيدا كند.
--- آيا شما هم بر اين حذف كردن‌ها نظری داشتيد؟
اين كار بيشتر يك كار مشورتی بود. من واقعا از اين رفتار آقای غريب‌پور خوشحال شدم چون نمی‌خواستند در هيچ شرايطی به موسيقی كار لطمه‌ای وارد شود و همه‌چيز در سر جای خودشان باشد. ايشان خيلی به كار احترام می‌گذاشتند و اين نتيجه‌ عشقی بود كه او به كار می‌ورزيدند.
--- استقبال مردم را چطور می‌بينيد؟
مردم خيلی استقبال كرده و می‌كنند چون اين يك كار ملی و ميهنی است و همه به فردوسی و آثار او علاقه‌مند هستند. من شيفته داستان‌های فردوسی هستم؛ اما متاسفانه عمرم كفاف نمی‌دهد كه بنشينم و تمام آثار او را بنويسم.
--- باز هم سوالی درباره رستم و سهراب! شما به عنوان خالق اين اثر، رستم و سهراب را چگونه می‌دیدید؟
رستم همان رستم است و سهراب هم همان سهراب. من در طول 25 سال 8 ورژن مختلف نوشتم و دليل طول كشيدن اين کار اين بوده كه علاقه زيادی داشتم ولی به علت جوانی قدرت آن را نداشتم كه زياد روی آن مانور بدهم. همين‌طور بتدريج چيزهای جديدی آموختم و به زورخانه‌ها و تعزيه‌خوانی‌های مختلفی رفتم و با استادان بسياری مشورت كردم. خودم هم همراه با اين كار رشد كردم. مثل‌هارتليست‌ها كه از وزنه‌ كمتر به وزنه‌ سنگين‌تر روی می‌آورند. آنقدر پيش رفتم تا به ايده‌ال خود برسم و به آنچه از ابتدا در ذهن خود به عنوان نتيجه می‌پروراندم و اين جريان طول كشيد. البته می‌دانستم که روی صحنه بردن كار بسيار مشكلی است و ميليون‌ها دلار خرج خواهد داشت بخصوص آن که اپرا را برای فارسی نوشتم که فهميدن آن حتی توسط يك فارسی زبان مشكل است. بنابراین به روی صحنه رفتن آن برایم یک رویا بود. حالا وقتی در مملكت خودت ايران به این موفقيت دست پيدا كنی... خودتان حدس بزنید که چقدر نزدیک به یک معجزه می‌ماند. می‌دانید که ما اين كار را در ارمنستان ضبط كرديم. در آنجا حتی برای خواندن اپرای آن بعضی خواننده‌ها ماه‌ها نشسته‌اند و فارسی ياد گرفته‌اند.
--- آنها چگونه توانستند با اثر ارتباط پيدا کنند؟
متن را ترجمه کردیم و خیلی از نکات را برایشان توضیح دادیم البته چندين ماه طول كشيد؛ اما نکته مهم این است که در اپرا زبان زياد مهم نيست. خواننده‌ اپرا معمولا برخی از صداهای متن را تلفظ نمی‌كند. اين‌ها نت می‌خوانند بعضی حروف هستند كه برای تلفظ زيبا نيستند مثل حركت _____َ_، خ، ق، شايد در دستگاه بتوان آنها راخواند. من می‌دانستم كه در ايران چون اپرايی به آن صورت برگزار نمی‌شود مردم تمام كلمات را می‌خواهند بفهمند. ولی این كار امكان ندارد. مثلا در ایتالیا وقتی اتللو را اجرا می‌كنند اتللو را ممکن است به زبان ايتاليايی نخوانند، یا برعکس به زبان روسی و آلمانی ترجمه شود و اجرا شود به هر حال مهم نیست چون كسانی كه به اپرا می‌آيند، می‌دانند داستان اپرا چيست. مردم می‌آیند تا خواندن آن خواننده را بشنوند.
--- فکر می‌کنید بشود روزی این اپرا را به صورت زنده در ایران اجرا کرد؟
در ایران اگر همین الان تصميم بگيرند كه خواننده‌ اپرا تربيت كنند، 8 تا 10 سال ديگر تازه به نتيجه‌ مطلوب خود می‌رسند. اول از همه بايد صدايش را تقويت كند و بعد تئوری بخواند دوره‌ اصلی آن 8 سال است. اپرا خواندن بالاترين هنر است. خواننده اپرا خيلی كم است. همچنین تربيت يك نوازنده‌ خوب اركستر 25 تا 30 سال طول می‌كشد و در ازای اين همه زحمت نمی‌توانند حقوق 150 هزار تومانی را دريافت كنند. در بسیاری از کشورها اين افراد حقوق خوبی دريافت می‌كنند حدودا يك ميليون می‌گيرند. چون 30 سال زحمت كشيده‌اند. از آنجايی كه از هنرمند قدردانی نمی‌شود دنبال زندگی خودشان می‌روند. خود به خود خراب می‌شود. هنرمندان خوبی داريم به طوری كه می‌توانيم در آينده اركستر سمفونيك خوب و حتی عالی‌ای داشته باشيم. ولی زندگی موسيقیدانان اين سبك بايد تامين شود. بايد به آنها توجه كرد. درست کردن اركستر سمفونيك خيلی خيلی كار سختی است و كار و تلاشی زياد می‌طلبد. هيچ اركستری در سطح دنيا از يك ملت تشكيل نشده است. ما 20 يا 30 نفر موسيقيدان ايرانی داریم و بقيه هم از خارج آمده‌اند، انگليس و آمريكايی و غيره. در سطح هنر تعصب ملی وجود ندارد. وقتی آسمان هست به زمين احتياجی نيست و هنر به آسمان می‌رود و در زمين با طرز تفكر زمينيان نمی‌ماند. بالا سرحدی وجود ندارد. متاسفانه طرز فكر.... به يك ملت تعلق ندارد و تعصب‌پذير نيست.
--- عید نوروز را چگونه می‌بینید؟
تمام كشورهای مختلفی كه با موسيقی سر و كار داشته‌اند را گشته‌ام و تمام عيدها را تجربه كرده‌ام. بعد از اين كه در كشورهای مسلمان، مسيحی و ارمنی مشاهداتی داشتم به اين نتيجه رسيدم كه بهترين عيد دنيا، عيد نوروز است و همه چيز را در بر می‌گيرد و تمام اميدها را با نوروز شروع می‌كنم يا مثلا مسيحيان عيد ژانويه را برگزار می‌كنند. عيد ژانويه ارتباطی با مذهب ندارد. ولی اين نوروز ما مفهوم دارد و همه چيز تازه می‌شود. فكر می‌كنم نوروز عيدی جهانی است بعدها همه به اين نتيجه‌ خواهند رسيد. اميدوارم كه روزی دنيا عيد نوروز را برگزار كند. من تبريك می‌گويم به ملت عزيز كه اين عيد نوروز باستانی را تا امروز زنده نگاه داشته‌اند.

 
 
   
 
تحليل
:: اقتصادی ::
وزارت اقتصاد؛ یک صندلی و هفت نامزد
:: فناوری اطلاعات ::
پایان ممنوعیت پرحاشیه؛ واردات تمام برندهای موبایل، آزاد اعلام شد
:: روی خط جوانی ::
دلیل نوعروس برای طلاق 6 ماه بعد از عقد چه بود؟
:: ورزش ::
اولادقباد کوتاه آمد: قدردان آقای شمسایی هستم
:: فرهنگ و هنر ::
کارگردان پایتخت: تنابنده هرچه قدر گرفته باز هم کم است
:: حوادث ::
اختلاف بر سر مبلغ رهن یک خانه به قتل منجر شد

 
     
   
     
     
    ::  تماس با ما  ::  درباره ما  ::  sitemap  ::  آگهي درهموطن  ::
کليهء حقوق متعلق است به روزنامهء هموطن سلام. ۱۳۹۳ - ۱۳۸۳
طراحی و اجرای سايت : شرکت به نگار