سه شنبه 23 ارديبهشت 1404

 
 
     
 
     
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
آگهي درهموطن 
اخبار در موبايل 
آرشيو روزنامه 
تماس با ما 
توصيه روز
:: بازار کامپيوتر ::
معرفی تبلت چهار هسته‌يی شرکت ASUS‎
:: نکته آموزشی ::
چگونه گوشی اورجینال را از تقلبی تشخیص دهیم؟

اخبار داخلی فرهنگ و هنر پاک و بی‌آلایش چون ناصری

 
 

جمعه 24 تير 1384

پاک و بی‌آلایش چون ناصری

 
 

هنرمندی تندخو و بد زبان؛ اما پاکدل و بدون کینه. او حرفش را- حتی اگر هم به ضررش تمام می‌شد- می‌زد. از کسی نمی‌ترسید. چرا که خورده و برده‌ای نداشت.

پاک و بی‌آلایش چون ناصری
فریدون ناصری، رهبر ارکستر سمفونیک تهران هم رخت بربست و از میان ما رفت. همان کسی که تقریبا همه در مورد او نظر واحد داشتند: هنرمندی تندخو و بد زبان؛ اما پاکدل و بدون کینه. او حرفش را- حتی اگر هم به ضررش تمام می‌شد- می‌زد. از کسی نمی‌ترسید. چرا که خورده و برده‌ای نداشت. سالم زیست، وامدار هیچ فرد و نهاد و سازمانی نبود و به همین دلیل هم تمام بزرگان در غم از دست دادن او به سوگ نشستند، پیام فرستادند و در مراسم تشییع و ختم او شرکت کردند و یادش را گرامی داشتند. یادش هماره گرامی و نامش جاودان و زنده باد.
عجب روزگاری است
خیلی جالب است. عبرت نگرفتن آدم‌ها را می‌گویم که جالب است. برخی رندان از مردن افراد و رفقا و دوستانشان هم «استفاده» می‌برند و شگفتا که در مقابل «جنازه» هم به دنبال «منیت» و دادن پز ریاست هستند! این دیگر بوالعجبی باور نکردنی است. بعضی‌ها سراسیمه خودشان را به شبکه‌های مختلف صدا و سیما می‌رسانند و به جای معرفی شخصیت هنری استاد و ذکر ویژگی‌های هنری و آثار آن هنرمند تازه درگذشته بالحنی متواضعانه از «خود» می‌گویند و... خلاصه آقا عجب روزگاری است.
انسان‌های مقدس
اما جای هیچ نگرانی نیست. ما گفتیم عجب روزگاری است و تاسف هم خوردیم؛ اما باز در این روزگار وانفسا، خوشبختانه هنوز هستند انسان‌هایی که تبلور عینی «محبت» و «انسانیت»اند. همان کسانی که هر لحظه تازه می‌شوند و با مراقبه و تدقیق در «زندگی» اجتماعی خود به رسالت خویش می‌اندیشند و این که اساسا انسان‌ها چرا زنده‌اند و برای چه عمر را سپری می‌کنند؟ از موضوع پرت نشویم. بحث ما حضور و وجود آدم‌هایی بود که همواره مراقبند تا در منجلاب منیت و خودکامگی
 

" یکی از ابتکارات «بنیاد رودکی» که اخیرا به منصه ظهور رسیده است نصب پارچه‌ای روی تابلوی دیجیتالی این بنیاد است که در تقاطع خیابان استاد شهریار با حافظ در محوطه بیرونی تالار وحدت قرار دارد... "

 
 
و خودخواهی غرق نشوند و می‌کوشند تا از «میز» فراتر بیاندیشند. بدون شک حضور یکی از همین افراد بود تا مسئله بستری شدن «فریدون ناصری» در بیمارستان و ترخیص و تدفین او بدون ایجاد مشکل و بحرانی حل شود. در شرایطی که نهادهای مربوط، مسائل و مشکلات را فرافکنی می‌کردند این فرد «خیر» پا به میدان گذاشت و مسئله ختم به خیر شد. حتما خوانندگان در همین جا حدس خواهند زد که این فرد قطعا استاد داود گنجه‌ای است، هرچند این حدس با واقعیت نزدیک است؛ اما تمام واقعیت نیست، «تقدس‌نژاد» مدیر صندوق حمایت از هنرمندان و نویسندگان به موقع و با تصمیمی راه‌گشا و کارگشا قدم خیری برداشت که جا دارد از او تقدیر و تشکر شود.
موسسه تولید پاسخ
پرویز مشکاتیان در دومین پاسخ «کوبنده‌»اش به بیژن کامکار نشان داد که در پاسخگویی- از این نوع- ید طولایی دارد. به قول ظریفی حالا که مشکاتیان کمتر در عرصه آهنگسازی و نوازندگی فعالیت دارد، آنقدر توانایی و قابلیت دارد تا «موسسه‌ای پاسخگو» تاسیس کند چرا که در این رشته الحق والانصاف بی‌نظیر است. چنان ظریف و لطیف و با سیاست کلمات را کنار هم می‌چیند که تا قسمت خلفی استخوان جناق سینه نفوذ می‌کند بدون این که اصل ماجرا را شرح دهد!
مشکاتیان در این بخش «پاشنه آشیل» را می‌شناسد و هر بار هم دقیقا به هدف می‌زند. همان «پاشنه آشیلی» که از قضا وجه اشتراک او با دیگر همکاران و همنوایان او به شمار می‌رود.
موضوع و دستمایه اختلاف اصلی و کشمکش او با اعضای گروهش قبل از این که به طرز فکر، سبک و نگرش به موسیقی و اجرائیات برگردد به «دستمزد»ها مربوط است و این مشکلات از 10-12 سال پیش وجود داشت و هر بار پس از کنسرت‌ها هم عود کرده و این بگو و مگوها پیش آمده ولی با کمال تعجب دوباره همین اعضایی که قسم خورده بودند گردهم ( یا گرد او) جمع نیایند، داستان را از سر آغاز کرده‌اند و همین طور این دور باطل و «آبروریزی» فرهنگی تکرار شده است. اگرچه در صحبت‌های طرفین نکات مثبت و واقعیت‌های تلخ وجود دارد؛ اما حقیقتا باید این سوال را مطرح کرد که آیا جای طرح چنین اختلافاتی در مطبوعات است؟
تفاوت هماهنگی
یکی دو هفته پیش بود که اتفاق بزرگی در عرصه موسیقی جهانی رخ داد و آن هم برگزاری سلسله کنسرت‌های همزمان و توامان Live8 در 8 کشور جهان بود. اتفاقی بس عجیب و باور نکردنی... اوج هماهنگی و اقتدار فرهنگی در تعدادی از کشورهای پیشرفته.
در این کنسرت‌ها که به نفع فقرای جهان و مخالفت با «فقر» برگزار شد نوازندگان و خوانندگان بزرگ جهانی شرکت کردند و صدها هزار نفر به صورت زنده و میلیون‌ها نفر از طریق ماهواره و تلویزیون شاهد اجرای این کنسرت‌ها بودند. دقیقا در همین ایام خبری منتشر شد که برنامه ارکستر موسیقی صدا و سیما پس از یک ماه تمرین که قرار بوده هنگام بازدید رئیس
 

" خیلی جالب است. عبرت نگرفتن آدم‌ها را می‌گویم که جالب است. برخی رندان از مردن افراد و رفقا و دوستانشان هم «استفاده» می‌برند و شگفتا که در مقابل «جنازه» هم به دنبال «منیت» و دادن پز ریاست هستند! این دیگر بوالعجبی باور نکردنی است... "

 
 
جمهوری از این سازمان به اجرای برنامه بپردازد یک ساعت قبل از اجرا لغو شده است!
نقش مراکز فرهنگی و هنری در دولت جدید
اکنون که در وضعیت انتقالی دولت به دولت به سر می‌بریم و از آنجا که رئیس جمهور منتخب نیز در برنامه‌ها و شعارهای قبل و بعد از انتخابات تاکید داشته که ترکیب «کابینه» را با نظر مردم و به ویژه نخبگان تشکیل می‌دهد جادارد که انجمن‌ها و مراکز فرهنگی و هنری فعالیتی از خود نشان بدهند و نظرات و پیشنهادهای خود را در مورد ویژگی‌های وزیر مرتبط با فعالیت خود که در اینجا وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی است ارائه دهد.
به نظر می‌رسد در این خصوص خانه موسیقی می‌تواند فعالانه با رایزنی با کانون‌های هشتگانه خود، فرد یا افراد شایسته و توانا را برای تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به رئیس جمهور منتخب پیشنهاد دهند.
انتقاد پس از تعریف
یکی از ابتکارات «بنیاد رودکی» که اخیرا به منصه ظهور رسیده است نصب پارچه‌ای روی تابلوی دیجیتالی این بنیاد است که در تقاطع خیابان استاد شهریار با حافظ در محوطه بیرونی تالار وحدت قرار دارد.
حضرات روی این پارچه نوشته‌اند که این تابلو به علت بی‌تعهدی یک شرکت ایتالیایی خراب است.
حالا آن شرکت ایتالیایی که اینجا نیست تا برایمان ماجرا خرابی را شرح دهد؛ اما این پارچه چه مشکلی را برای مردم و کسانی که می‌خواهند از این تابلو استفاده کنند حل می‌کند؟ خب آن شرکت بی‌تعهدی کرده است، مگر قانون برای بی‌تعهدی و کلا برای اینگونه اختلافات راهی را مشخص و معین نکرده است؟ اگر بنا باشد برای هر خلل و هر مشکلی ما پارچه‌نویسی بکنیم و اعلامیه بچسبانیم، پس مشکلات چه می‌شود؟ (این هم انتقاد این هفته ما از بنیاد رودکی تا با تعریف هفته پیش بی‌حساب شود و انگی به ما نچسبد!)
خواننده مردمی
در مراسم ختم زنده یاد فریدون ناصری همه بزرگان بودند. از سنتی‌ها تا کلاسیک‌ها، از اعضای هیات مدیره خانه موسیقی تا برخی تئاتری‌ها و از شهرام ناظری تا مسعودی و بقیه خواننده‌ها... اما نکته جالب این بود که مداح مراسم از عبدالحسین مختاباد برای خواندن مرثیه‌ای از او دعوت کرد. حال این دعوت با هماهنگی قبلی بود، یا نه کار نداریم؛ اما این نکته که «مختاباد» بدون توجه به این اداها و حرف‌های بعضی خواننده‌ها و هنرمندان که خواندن در چنین جاهایی را خلاف شأن و عرف می‌دانند، دعوت را اجابت کرد و با ؟؟؟؟؟
و چند خبر
و اما به علت کمبود جا در این شماره چپ، راست، کوک به چند نکته اشاره می‌کنیم. اول این که این روزها و پس از درگذشت استاد ناصری صحبت از رهبری رهبرانی چون شهرداد روحانی، علی رهبری، منوچهر صهبایی، ایرج صهبایی، نادر مشایخی و... برای ارکستر سمفونیک مطرح است؛ اما کسی که بیش از دیگران این روزها در طبقه هفتم تالار وحدت تردد دارد همانا «محسن کوهستانی» است. خبر دیگر این که هنوز بعضی‌ها از توزیع بولتن خانه موسیقی گله‌مندند و می‌گویند چرا خانه فکری برای توزیع گسترده‌تر و منظم‌تر این نشریه نمی‌کند و دست آخر این که سایت خانه موسیقی بزودی در دسترس علاقه‌مندان قرار می‌گیرد.

 
 

پیکر رهبر ارکستر ملی از مقابل تالار وحدت تشییع شد

 
   
 
تحليل
:: اقتصادی ::
وزارت اقتصاد؛ یک صندلی و هفت نامزد
:: فناوری اطلاعات ::
فیبر نوری؛ اینترنتی که انتظارات شما را تغییر می‌دهد
:: روی خط جوانی ::
دلیل نوعروس برای طلاق 6 ماه بعد از عقد چه بود؟
:: ورزش ::
اولادقباد کوتاه آمد: قدردان آقای شمسایی هستم
:: فرهنگ و هنر ::
کارگردان پایتخت: تنابنده هرچه قدر گرفته باز هم کم است
:: حوادث ::
محاکمه پزشک متخصص به جرم قتل بی‌رحانه برادر

 
     
   
     
     
    ::  تماس با ما  ::  درباره ما  ::  sitemap  ::  آگهي درهموطن  ::
کليهء حقوق متعلق است به روزنامهء هموطن سلام. ۱۳۹۳ - ۱۳۸۳
طراحی و اجرای سايت : شرکت به نگار