سه شنبه 23 ارديبهشت 1404

 
 
     
 
     
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
آگهي درهموطن 
اخبار در موبايل 
آرشيو روزنامه 
تماس با ما 
توصيه روز
:: بازار کامپيوتر ::
معرفی تبلت چهار هسته‌يی شرکت ASUS‎
:: نکته آموزشی ::
چگونه گوشی اورجینال را از تقلبی تشخیص دهیم؟

اخبار داخلی فرهنگ و هنر كابوس‌هاي من

 
 

هموطن , چهارشنبه 29 تير 1384

كابوس‌هاي من

 
 

اين اتفاق نشان دهنده آن است كه اگر فضايي براي اجراي كارهاي جدي و قابل تامل ايجاد شود؛ مي‌توان بار ديگر به تاثير و نقش هنرمند در ميان تمامي اقشار مردمش اميدوار بود.

هموطن - مختار شكري‌پور: چند روزي است كه نمايش”مجلس شبيه در ذكر مصائب استاد نويد ماكان و همسرش مهندس رخشيد فرزين” به نويسندگي و كارگرداني بهرام بيضايي و با بازي علي عمراني، مژده شمسايي، حسين محب‌اهري، مهدي ميامي، سيدمهرداد ضيايي، مهرداد ضيايي و .... در سالن اصلي تئاترشهر روي صحنه رفته است.
اين نمايش توانسته است بسياري از علاقه‌مندان تئاتر و تعداد زيادي از نويسندگان، شاعران، هنرمندان و اهالي ديگر هنر و ادبيات و فرهنگ و انديشه را كه به ندرت به تئاتر مي‌آيند، به تئاترشهر بكشاند. اين اتفاق نشان دهنده آن است كه اگر فضايي براي اجراي كارهاي جدي و قابل تامل ايجاد شود؛ مي‌توان بار ديگر به تاثير و نقش هنرمند در ميان تمامي اقشار مردمش اميدوار بود.
روز چهارشنبه 22 تير ماه جاري، بهرام بيضايي پس از اجراي نمايش‌اش در ميان تماشاگران و اهالي تئاتر كه براي ديدن نمايش و شركت در نشست گفت‌وشنود آن در سالن اصلي تئاترشهر حضور يافته‌ بودند حاضر شد و به پرسش‌هاي حاضران جواب داد.
كامبيز اسدي و افشين هاشمي به عنوان گرداننده در جلسه حضور داشتند. بیضایی در ابتدا به امروزي بودن و معاصر بودن نمايش‌اش اشاره كرد و گفت: «اميدوارم هر نمايشي كه اجرا مي‌كنم نسبت به بقيه كارهايم متفاوت باشد. همه نمايش‌ها داراي يك زبان و يك مضمون نيستند بلكه هر نمايشي زمان خودش را دارد و زبان خاصي هم مي‌خواهد كه من در اين جا سعي كرده‌ام زبان اين نمايش را جست‌وجو كنم. زبان اين نمايش زبان بخش روشنفكر جامعه معاصر ماست.»
من آدمي سياسي نيستم
بيضايي در جواب اين پرسش كه آيا فكر كرده‌ايد كه جامعه‌ كر است كه اين چنين و با صراحت فرياد زده‌ايد گفت:«فكر نمي‌كنم كه جامعه كر است ولي شايد بخش‌هاي كري در جامعه باشند كه بايد برايشان بلند حرف زد.»
بيضايي در ادامه اين نمايش را عاملي در برابر ميل جمعي به فراموش عنوان كرد و گفت:«من آدمي سياسي نيستم و اين كار فقط يك نمايش است كه در آن دارم مسائلي را يادآوري مي‌كنم. در اين نمايشنامه از حافظه جمعي و ميل جمعي به فراموشي صحبت مي‌شود و من در اين جا سعي كرده‌ام كه در مقابل اين ميل جمعي به فراموشي بايستم و اين يكي از كاركردهاي تئاتر است.»
بيضايي دانستن را در بسياري از مواقع با آزار همراه دانست و گفت:«وقتي كه به ضعف‌ها و شكست‌ها و عوامل آنها پي مي‌بريم: ناچاريم كه در آيينه نگاه كنيم تا متوجه زشتي‌هايمان بشويم. بنابراين ناگزير از نگاه كردن به خود هستيم. لازم بود در جايي به خود بياييم و به اين دور نگاه كنيم. دوره‌اي كه در تاريخ به آن
 

" فكر نمي‌كنم كه جامعه كر است ولي شايد بخش‌هاي كري در جامعه باشند كه بايد برايشان بلند حرف زد... "

 
 
عصر بيداري يا آغاز بيداري مي‌گويند. شايد اين بيداري در راه است يا شايد ما در آغاز آن هستيم.»
بيضايي سپس به لزوم نگاه كردن دوباره روشنفكران به خود اشاره كرد و گفت:«ما ناچار از بازيابي، بازشناسي و نگاه كردن دوباره به خود هستيم هر چند كه اين كار باعث آزارمان بشود ولي تا نفهميم كي بوده‌ايم و چه كرده‌ايم؛ نه مي‌توانيم قدمي برداريم و نه مي‌توانيم خودمان را تصحيح كنيم.»
بيضايي در ادامه به تفاوتي كه ميان شعار دادن و فرياد زدن وجود دارد پرداخت و تصريح كرد:«گاه‌گاهي پروايي از شعار دادن ندارم زيرا فكر مي‌كنم كه گاهي لازم است شعار بدهيم ولي كسي كه در اين نمايش زير فشار است و داد مي‌زند؛ شعار نمي‌دهد. در واقع ميان دادي كه استاد ماكان و همسرش، كه در زير فشار هستند؛ مي‌زنند تفاوت‌ بسياري با شعار دادن هست.»
فضايي كابوسناك
در آثار بيضايي هميشه با فضايي كابوسناك برمي‌خوريم كه گاهي اين كابوس‌ها در فضايي اسطوره‌اي اتفاق مي‌افتند. فضايي كه كابوس عنصر تعيين كننده، پيش برنده و قابل توجهي در آن است ولي گاهي در آثار واقع‌گرايانه و رئاليستي بيضايي هم باز به اين فضاي كابوسناك برمي‌خوريم كه نمي‌توان اين فضا را از واقعيت موجودي كه در آثار ايشان عنوان مي‌شود تفكيك كرد و تمييز داد. همچنان كه بيضايي بارها آثار نمايشي و سينمايي و نوشتاري‌اش را محملي براي انعكاس كابوس‌هايش مي‌داند. كما اين كه در اين نشست هم به صراحت عنوان كرد كه در اين نمايش مي‌خواستم كه كابوس‌هايم را به مخاطبان منتقل بكنم و در جواب پرسش نگارنده هم كه پرسيد آيا مرزي ميان كابوس و واقعيت قائل نشده‌ايد كه بتوان اين دو فضا را از هم تفكيك كرد؟ گفت:«كابوس‌هاي من همان واقعيت است. هيچ كابوسي نيست كه از واقعيتي نيايد.
بيضايي در بخشي از سخنانش به چگونگي شكل‌گيري فرم و چگونگي درج موضوع در اين فرم و همچنين انتخاب نام شخصيت‌هاي آثارش اشاره كرد و خاطر نشان كرد:«وقتي شروع به نوشتن مي‌كنم نمي‌دانم كه كار چگونه پيش مي‌رود. در واقع موضوع و فرم خود به خود انتخاب مي‌شود و مي‌توان گفت كه حساب و كتابي در انتخاب فرم نيست و فرم خودش شكل مي‌گيرد.
ماكان هم اولين اسمي بود كه در هنگام نوشتن اين نمايشنامه به يادم آمد ولي بعدها به من يادآوري شد ماكان و حتي نويد را در نوشته‌اي ديگر دارم و جالب است كه در آن نوشته هم ماكان نويسنده‌اي است كه در خارج از ايران زندگي مي‌كند. به هر حال من قصد تكرار اسامي را نداشتم و اين قضيه ناخودآگاه اتفاق افتاده است.»
بيضايي در ادامه ضمن اشاره به اين نكته كه گونه نمايشي”تعزيه” مي‌توانست و مي‌تواند موضوعات غير ديني را هم در بربگيرد؛ به تاثيري كه از تعزيه و شاهنامه فردوسي در اين اثرش گرفته است پرداخت و گفت:« هم در شاهنامه و هم در تعزيه قضيه 2 نفر همديگر را در خواب ديدن وجود دارد به طوري كه همديگر را هم بيدار مي‌كنند. سيال بودن زمان و مكان را هم براي اولين بار در شاهنامه فردوسي و تعزيه ديدم وگرنه در نمايش‌هاي فرنگي زمان و مكان مشخص بود.
نمايش تعزيه يك نمايش امروزي است و اگر رها مي‌شد، زير
 

" كامبيز اسدي و افشين هاشمي به عنوان گرداننده در جلسه حضور داشتند. ... "

 
 
فشار هيچ كس نمي‌بود و سير طبيعي‌اش را مي‌پيمود؛ تفاوت‌هايي در شكل پيدا مي‌كرد كه يكي از شكل‌هايش اين شكلي بود كه اكنون موجود است.»
بيضايي فاصله زيادي كه بين تماشاگر و صحنه برخلاف تعزيه در اجراي اين نمايش وجود دارد را ناشي از معماري خاص سالن اصلي تئاترشهر عنوان كرد و گفت:«اگر اين نمايش را در جاي ديگري مثلاً در تكيه نياوران اجرا مي‌كردم اين فاصله فرق مي‌كرد ولي در اينجا به خاطر معماري خاصي كه اين ساختمان دارد نمي‌توان اين فاصله را كم كرد.»
نسل زنان جديد ايران
وي در ادامه به داستان‌هايي كه در طول تاريخ توسط زنان به طور شفاهي و به صورت خاموش از نسلي به نسل ديگر انتقال يافته و بدين طريق حفظ شده‌اند پرداخت و گفت:«وقتي اين قصه‌ها را مادربزرگم برايم تعريف مي‌كرد احساس مي‌كردم كه بلايي ديگر غير از آن چه مي‌گفت در اين قصه هست كه من دارم از آن چيزي مي‌گيرم.»
وي سپس به تفاوتي كه ميان اين زنان و مهندس رخشيد فرزين وجود دارد اشاره كرد و تصريح كرد: «زنان در گذشته از نوشتن، خواندن و دانستن منع شده‌اند ولي مهندس فرزين يك مادربزرگ نيست بلكه زني است كه از طريق خواندن، نوشتن، فرهنگ مكتوب و سخنراني كردن با آثار باستاني و ميراث فرهنگي در ارتباط است. بنابراين به صورت واضح مي‌تواند حرف بزند همچنان كه در اين نمايش اين كار را مي‌كند. در واقع مهندس رخشيد فرزين از نسل زنان جديد ايران است كه مي‌ايستند، حرف مي‌زنند، كتاب چاپ مي‌كنند، نقاشي مي‌كشند و در عرصه‌هاي فرهنگي حضور دارند.»
بيضايي هدف از اجراي نمايش در 20 پرده و اعلام پرده‌ها را كم كردن فشار عاطفي بر تماشاگر عنوان كرد و گفت:«فكر مي‌كردم كه فشار عاطفي كار اين اجازه را به مخاطب ندهد كه كار را تا آخر دنبال كند و باید در جاهايي اين كار را تعديل مي‌كردم كه اعلام پرده‌ها يكي از كاركردهايش همين است.»
با اين همه بيضايي در شخصيت‌پردازي استاد نويد ماكان تا حد زيادي به زندگي، خصايل، منش‌ها، دغدغه‌ها و اعتقادات و تفكرات خودش حالا آگاهانه يا ناخودآگاهانه زياد رجعت كرده است و در نوشتن نمايشنامه از حوادث‌ و اتفاقاتي كه براي خودش افتاده است الهامات بسياري گرفته است؛ اين نمايشنامه را اداي ديني به تعدادي از دوستانش كه اكنون نيستند عنوان كرد و گفت:«اين نمايش بيش از آن كه نياز زمان باشد؛ نياز خود من بود زيرا سال‌هاست كه مي‌خواهم به كساني كه از دوستان خود من بودند اداي احترام بكنم. در واقع صحنه آخر اين نمايش را چندين سال پيش براي فيلم نوشته بودم تا اين كه امسال تصميم گرفتم كه آن را به صورت نمايشنامه در بياورم.»
سوپاپ اطمينان
بيضايي در جواب اين پرسش كه آيا سوپاپ اطميناني در كار بوده است كه به اجراي اين نمايش با مضموني كه دارد پرداخته‌ايد گفت:«مي‌دانستم كه اين سوال از من خواهد شد و در طول اين اجرا هم خيلي‌ها آن را خواهند پرسيد. اصلاً هم پروايي از اين موضوع ندارم زيرا نمي‌شود كه 4،
 

" وقتي اين قصه‌ها را مادربزرگم برايم تعريف مي‌كرد احساس مي‌كردم كه بلايي ديگر غير از آن چه مي‌گفت در اين قصه هست كه من دارم از آن چيزي مي‌گيرم... "

 
 
5 سال بيكار بنشينم و به من مجوز هيچ كاري ندهند. وقتي هم كه مجوزي به من مي‌دهند، تازه آن وقت فكر كنم كه آيا سوپاپ اطميناني هست يا نه؟ و در نتيجه هيچ كاري نكنم. به هر حال بايد كار كنم و هر گاه به من بگويند اگر اين سوپاپ اطمينان در كار نيست. پس چرا مجوز گرفت، معني‌اش اين است كه به من دارند مي‌گويند كه هيچ كاري نكنيد. اگر من كار نكنم شما راضي‌تر بوديد؟!
مدت‌ها به من اجاز‌ة كار نمي‌دهند؛ پس طبيعي است هر گاه به من مجوزي بدهند، كار كنم. چون بايد كار كنم حتي اگر اينگونه تلقي شود كه سوپاپ اطميناني در كار هست. بگذار اين تلقي بشود. در واقع كاري كه اكنوي روي صحنه است و ارتباطي كه با تماشاگران پيدا كرده است، جواب اين سوال را داده است. اين نمايش، درباره كساني است كه در برابر ميل جمعي به فراموشي سپرده مي‌شوند.
بنابراين سوپاپ اطميناني در كار نيست.»
اين سرنوشت را پذيرفته‌ام
در ادامه بيضايي از واكنش‌هاي مختلفي كه به هنگام اجراي نمايش‌ها يا ساختن فيلم‌هايش با آنها مواجه مي‌شود ابراز تعجب كرد و گفت:«من هميشه دارم به اعتراضات پاسخ مي‌دهم. يعني وقتي يك اثر عميق اجرا مي‌كنم عده‌اي اعتراض مي‌كنند و مي‌گويند كه چرا آثاري كه مردم بتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند اجرا نمي‌كنيد؟
وقتي كه برخلاف آن عمل مي‌كنم و تئاترهايي مثل اين نمايش اجرا مي‌كنم باز عده‌اي اعتراض مي‌كنند و مي‌گويند كه چرا آثار عميق اجرا نمي‌كنيد؟! وقتي در سالن چهارسو كار مي‌كنم مي‌گويند چرا در سالن اصلي كار نمي‌كنيد؟! وقتي به تالار اصلي مي‌آيم مي‌گويند چرا به چهارسو نمي‌رويد؟!
وقتي كه سياسي نيستم مي‌گويند چرا سياسي نيستي؟! وقتي هم كه سياسي هستم مي‌گويند كه چرا سياسي هستي؟ تمام مدت من بايد به اين سوال‌ها جواب بدهم.»
در اينجا مژده شمسايي همسر بيضايي كه نقش مهندس رخشيد فرزين را در نمايش بازي مي‌كند و در كنار بيضايي و در نشست حضور يافته است اضافه مي‌كند:«وقتي كه آقاي بيضايي سينما كار مي‌كند مي‌گويند كه تئاتري است! وقتي هم كه تئاتر كار مي‌كند مي‌گويند كه كارگردان سينماست؛ چرا تئاتر كار مي‌كند.»
بيضايي با خنده ادامه مي‌دهد و مي‌گويد:«به هر حال من اين سرنوشت را پذيرفته‌ام. هر وقت كاري را شروع مي‌كنم مي‌دانم كه در برابر يك سري اعتراضات قرار مي‌گيرم. اين را هم مي‌دانم كه عده‌اي از دوستداران اين نوع از كارهايم به من ايراد مي‌گيرند.»
بيضايي در بخش ديگري از سخنانش به پيچيدگي‌هاي رواني شخصيت ستوان برآبادي پرداخت و گفت:«فكر نمي‌كنم كه خواسته او تمايلاتي نفساني باشد بلكه تقاضايي كه دارد؛ گونه‌اي آزار دادن است كه خواسته قدرت يا ايدئولوژي هم نيست. در واقع منشاء اين آزار دادن رقابت بين خودش و كسي كه به او هجوم آورده است مي‌باشد. در واقع نهايت حرف ستوان برآبادي اين است كه چرا شما ما را خوب نمي‌بينيد.»
مژده شمسايي هم در اين باره توضيح داد و گفت:«تقاضاي استاد ماكان و مهندس رخشيد فرزين در اين نمايش خلاص شدن از كابوس‌هاست و هر كدام از راهي كه آن را درست مي‌دانند حركت مي‌كنند. ستوان برآبادي تقاضايي ندارد بلكه او انساني است كه ممكن است خواسته‌ها و نظراتي داشته باشد كه نظراتش را هم در كمال ادب مي‌زند ولي موقعيتي كه رخشيد در آن قرار گرفته است او را به فرياد وامي‌دارد.»
بيضايي در پايان به مجوز چاپ نگرفتن اثري از خود با عنوان ماهي خبر داد و گفت:«ماهي مجوز چاپ نگرفته ولي خيلي دوست داشتم كه چاپ شود.»

 
 
   
 
تحليل
:: اقتصادی ::
وزارت اقتصاد؛ یک صندلی و هفت نامزد
:: فناوری اطلاعات ::
فیبر نوری؛ اینترنتی که انتظارات شما را تغییر می‌دهد
:: روی خط جوانی ::
دلیل نوعروس برای طلاق 6 ماه بعد از عقد چه بود؟
:: ورزش ::
اولادقباد کوتاه آمد: قدردان آقای شمسایی هستم
:: فرهنگ و هنر ::
کارگردان پایتخت: تنابنده هرچه قدر گرفته باز هم کم است
:: حوادث ::
محاکمه پزشک متخصص به جرم قتل بی‌رحانه برادر

 
     
   
     
     
    ::  تماس با ما  ::  درباره ما  ::  sitemap  ::  آگهي درهموطن  ::
کليهء حقوق متعلق است به روزنامهء هموطن سلام. ۱۳۹۳ - ۱۳۸۳
طراحی و اجرای سايت : شرکت به نگار