 |
توصيه روز |
 |
 |
:: بازار کامپيوتر :: |
 |
|
:: نکته آموزشی :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|
|
نویسندهای که والت استریت را ترک کرد.
|
| | |
 | اولین رمان پلیسی "پیتر اشپیگل" "نقشههای سیاه" در سال 2003 منتشر شد و جایزه "شاماس" را به خود اختصاص داد.
|
هموطن آنلاین – ریج فیلد – "پیتر اشپیگل" هنگامی که نوجوانی بیش نبود و در ناحیه "فورست هیل" زندگی میکرد به خلق قهرمانهایی افسانهای در کتابهایی که در منزل خود منتشر میکرد، دست زد. او هنگامی که به دبیرستان پا گذاشت، برای پر کردن اوقات بیکاری خود به نوشتن داستانهای جنایی پرداخت. بعدها در طول دوران تحصیل دانشگاهی خود با شعرای قرن 20 مانند "تی.اس.الیوت" و "والیس استیون" آشنا شد و شروع به سرودن شعرهای غمانگیزی به تقلید ازآثار آنها کرد و بهترین جایزه شعر دانشکده را به خود اختصاص داد.
هنگامی که او مجبور به تقبل هزینه زندگی خود شد مانند دیگر دانشجویان دانشکده برای پرداخت اجاره منزل خود دست به انجام کارهای مختلفی زد تا این که بالاخره "وال استریت" سر درآورد.
او مدت 19 سال را در "وال استریت" به عنوان "برنامهنویس کامپیوتر"، معاون کمپانی "جی. پی. مرگان" و شریک اصلی کمپانی فروشنده برنامههای کامپیوتری به بانکها سپری کرد. در همین دوران بود که او همسر خود "آلیس ونگ" _همکار پیتر در "جی پی مرگان"_ را ملاقات کرد و از طریق مشارکت و همکاری همسرش موفق شد که سود کلانی را به دست بیاورد.
رفاه اقتصادی که او برای خود فراهم کرده بود باعث شد آزادی و فراغت بال لازم را برای نوشتن رمانهای جنایی خود به دست بیاورد و تالیف داستانهای کوتاه و اشعاری را که او در گذشته به نوشتن و گفتن آن عادت داشت را از سر بگیرد. او از این که نوشتههایش موفقیت قابل توجهی را به دست آوردهاند به خود میبالد.
این نویسنده 47 ساله سخت کوش نوشتههای خود را در زیرزمین خانهاش تالیف میکند و همیشه آرزوی داشتن چنین حرفهای را در سر میپرورانیده است.
اولین رمان پلیسی او "نقشههای سیاه" در سال 2003 منتشر شد و جایزه "شاماس" را به خود اختصاص داد.
رمان دیگر او "مرگ همدست خوبی است" ودنباله رمان اول می باشد به تازگی انتشار یافته است. انتشارات "ناپف" این 2 رمان اخیر را به چاپ رسانده و طبق قراردادی که با این نویسنده دارد قرار است 2 اثر بعدی او نیز در همین کمپانی به چاپ برسند.
البته داستان کوتاه وی با عنوان "بهترین بخش" در کتاب "گلچین ادبی" انتشارات آکاشیک به چاپ خواهد رسید.
در داستانهای اشپیگل ،حقوق قضایبی وال استریت و نیویورک بن مایه های اصلی داستان هستند. شخصیت اصلی این 2 رمان چاپ شده شخصی به نام "جان مارچ" است و داستانهای متفاوتی را در این 2 کتاب آفریده است.
اشپیگل در حالی در مصاحبه ای که لباس بنفش دانشگاه آکسفورد را بر تن و ساعت پلاستیکی 34 دلاری خود را به دست کرده است به 2 دهه گذشته هنگامی که تمام وقت خود را به خرید و فروش نرمافزارهای بانکی اختصاص داده بود مینگرد، آن دوران را زمینهساز موفقیت این دوره از زندگیاش ارزیابی میکند.
اشپیگل هنوز دقیقا مطمئن نیست که شخصیت جان مارچ را چه موقع در ذهن خود به تصویر کشیده است اما احتمال میدهد که در طول سفرهایش از "ریج فیلد" به کمپانی نرمافزاری "وایت پلین" نیویورک این اتفاق افتاده باشد. او حتی متصور است که بخش اول و آخر اولین کتاب خود را در همان زمان در ذهن خود خلق کرده است.
او در سال 2001 آخرین ارتباط خود را با کمپانی نرمافزاری قطع کرد و در سال بعد به نوشتن بخشهای میانی اولین کتاب خود پرداخت.
او هنگامی که در سال 2002 در تلاش برای انتشار اولین رمان خود و در جستوجوی طرف قراردادهایی بود که بتوانند زندگی او را به عنوان یک نویسنده تامین کنند با "سوزان. ای شوارتز" سردبیر و مشاور "دابل وی" آشنا شد و از طریق او "دنیس میلر" را ملاقات کرد و ظرف یک ماه توانست اولین رمان خود را به چاپ برساند.
| | | | | | |
|
 |
تحليل |
 |
 |
:: اقتصادی :: |
 |
|
:: فناوری اطلاعات :: |
 |
|
:: روی خط جوانی :: |
 |
|
:: ورزش :: |
 |
|
:: فرهنگ و هنر :: |
 |
|
:: حوادث :: |
 |
|
|
 |
 |
|
 |
|
|