|
توصيه روز |
|
|
:: بازار کامپيوتر :: |
|
|
:: نکته آموزشی :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
ایسکانیوز , چهارشنبه 14 مرداد 1388 |
|
تقلید صدای دخترانه برای جنایت کینه جویانه |
| | |
| مردی جوان که به جرم کشتن مزاحم تلفنی خواهرش بازداشت شده است امروز در دادگاه کیفری تهران از خود دفاع کرد. | مردی جوان که به جرم کشتن مزاحم تلفنی خواهرش بازداشت شده است امروز در دادگاه کیفری تهران از خود دفاع کرد.
ماموران کلانتری 113 بازار ، عصر 9 خرداد 1386 از مرگ پسر 25 ساله ای به نام «حمید - س» باخبر شد و ماجرا را با دادسرای امور جنایی پایتخت در میان گذاشت.سپس بازپرس محمد حسین شاملو - کشیک وقت دادسرای ناحیه 27 - به همراه افسران دایره 10 اداره آگاهی مرکز به خیابان «فرهنگ» رفت و با دیدن جنازه کاردآجین ، رسیدگی به معما را در دستور کار خود قرار داد.
تحقیق محلی نشان می داد «مجتبی» مزاحم تلفنی خواهرش را قربانی خشم خود کرده بود و با افشای این موضوع ، تلاش پلیس برای دستگیری متهم فراری آغاز شد.سرانجام شش ماه بعد «مجتبی» تسلیم قانون شد و در بازجویی ها آدمکشی را گردن گرفت : «من در تماس تلفنی و قرار ساختگی با حمید ، صدای خواهرم را تقلید کردم و فریبش دادم.مزاحم خواهرم با دیدن من شوکه شده بود که با چاقو به جانش افتادم اما نمی خواستم کشته شود.قصدم فقط تنبیه او بود که خودم هم به روز سیاه نشستم.» با صدور قرار مجرمیت مجرم جوان در شعبه اول دادسرای امور جنایی تهران ، پرونده به شعبه 74 دادگاه کیفری فرستاده شد و او امروز در شعبه 74 پای میز عدالت ایستاد.
در این نشست که به ریاست قاضی «حسن تردست» و با حضور چهار مستشار تشکیل شد ابتدا «آرش سیفی» به عنوان نماینده دادستان ، کیفرخواست را خواند.گزارش ایسکانیوز می افزاید ، وی اعلام کرد : با توجه به درخواست اولیای دم برای «مجتبی» اشد مجازات خواهانم.
پدر و مادر «حمید» نیز در جایگاه ویژه قرار گرفتند و برای جانی ، تقاضای حکم مرگ کردند.
نوبت دفاع به «مجتبی» که رسید توضیح داد : «آن روز از محل کارم به خانه برگشتم و ناهار خوردم. می خواستم استراحت کنم که متوجه شدم به موبایل مادرم «اس ام اس» رسیده است.وقتی پیامک را خواندم خواهرم را صدا زدم و از او پرسیدم فرستنده را می شناسد یا نه ؟
مجرم ، اضافه کرد : خواهرم جواب داد فرستنده «اس ام اس» از یک ماه پیش مزاحمم شده و چند بار با او صحبت کرده تا دست از سرش بردارد.
وی ادامه داد : با موبایل خودم شماره مزاحم را گرفتم و صدای خواهرم را تقلید کردم.بعد با او قرار گذاشتم و زمانی که مرا دید شوکه شد.نصیحتش کردم تا پای خود را از کفش خانواده ما بیرون بکشد و پذیرفت اما همین که به خانه برگشتم دوباره تماس گرفت و ناسزا گفت.من هم به شدت عصبانی شدم و به خیابان «فرهنگ» رفتم.
«مجتبی» اظهار داشت : «حمید» با دوستش سوار موتور بود که درگیر شدیم.با یک دست ، فرمان موتور و با دست دیگرم چاقو را گرفته بودم که ناگهان تعادلم به هم خورد و ...
مجرم جوان ادامه داد : من قصد نداشتم به «حمید» ضربه بزنم و چاقو را با خودم برده بودم تا او را بترسانم.
در ادامه محاکمه ، دو شاهد درباره چگونگی بروز جنایت توضیح دادند و هیئت قضایی با اعلام تنفس برای صدور رای وارد شور شد. | | | | | | | | |
|
|
تحليل |
|
|
:: اقتصادی :: |
|
|
:: فناوری اطلاعات :: |
|
|
:: روی خط جوانی :: |
|
|
:: ورزش :: |
|
|
:: فرهنگ و هنر :: |
|
|
:: حوادث :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|