شنبه 15 ارديبهشت 1403

 
 
     
 
     
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
آگهي درهموطن 
اخبار در موبايل 
آرشيو روزنامه 
تماس با ما 
توصيه روز
:: بازار کامپيوتر ::
معرفی تبلت چهار هسته‌يی شرکت ASUS‎
:: نکته آموزشی ::
چگونه گوشی اورجینال را از تقلبی تشخیص دهیم؟

اخبار داخلی حوادث اعترافات عامل جنايت به خاطر يک‌ تصادف کوچک در بازسازي صحنه قتل

 
 

خراسان , چهارشنبه 20 بهمن 1389

اعترافات عامل جنايت به خاطر يک‌ تصادف کوچک در بازسازي صحنه قتل

 
 

وقتي فهميدم راننده فوت کرده مخفي شدم و با هيچ کس هم تماس نمي گرفتم اما نمي دانم کارآگاهان چگونه رد مرا پيدا کردند و دستگير شدم.

سيد خليل سجادپور _ ساعت ۶صبح روز گذشته در حالي که دانه هاي برف به آرامي بر سنگفرش هاي شهر فرود مي آمد خودروي حامل متهم به قتل، در نزديکي ميدان استقلال مشهد توقف کرد.
قرار بود تا جواني که در پي يک تصادف کوچک دستش به خون آلوده شده بود صحنه جنايت را در حضور مقام قضايي و کارآگاهان پليس آگاهي بازسازي کند.
درحالي که ماموران انتظامي مقدمات بازسازي صحنه قتل را آماده مي کردند فرصت مناسبي بود تا ماجراي قتل را از متهم جويا شويم.
پاشنه کفش هاي قيصري اش را خوابانده بود. حلقه هاي پابند و دستبندهاي آهنين آزارش مي داد. چشم به محلي دوخته بود که حدود ۳هفته قبل و در پي يک عصبانيت آني راننده يک خودرو را با ضربات کارد کشته بود.
نمي دانم افکار پريشانش در کجا سير مي کرد اما درحالي که بغض گلويش را مي فشرد به سوالات خراسان اين گونه پاسخ داد: اسمم ياسر است، ۲۰سال سن دارم و به دليل اين که علاقه اي به تحصيل نداشتم تا کلاس اول راهنمايي درس خواندم و پس از آن شغل پدرم را ادامه دادم. پدرم ۱۰سال قبل فوت کرد؛ او قصاب بود و من هم قصابي را فرا گرفتم و در يک قصابي مشغول به کار شدم. وي افزود: ما ۹برادريم که ۲نفر آن ها ازدواج کرده اند و بقيه مجرد هستيم ما خواهري نداريم و من هشتمين فرزند خانواده ام. او در پاسخ به اين سوال که چهره آرامي داري چگونه مرتکب اين جنايت شدي؟ گفت: الان مظلوم و آرام شده ام! دوران شرگري مرا که نديده اي! اگر همين شلوغ بازي ها و شرگري ها نبود اکنون قاتل نبودم. وقتي در بازداشتگاه با خودم خلوت مي کنم مي بينم که چه اشتباهي کردم! اگر يک لحظه مي توانستم غرور جواني را کنار بگذارم و عصبانيتم را کنترل کنم روزگارم اين نبود! حالا هم خيلي پشيمانم! احساس اين که من آدم کشته ام بيشتر عذابم مي دهد، اما آن خدا بيامرز هم کوتاه نيامد اگر من او را نمي زدم الان من به جاي او مرده بودم ولي من از ابتدا قصد کشتن او را نداشتم فقط مي خواستم بترسد؛ حتي فکر هم نمي کردم که ممکن است اين ضربات منجر به مرگ او شود. وي اضافه کرد: اگر الان دوباره همان صحنه تکرار شود هرچه فحش و ناسزا هم بشنوم به آرامي راهم را کج مي کنم و به منزل مي روم؛ اگر مرا زدند روي ديگر صورتم را هم برمي گردانم که بزنند اما دست به چاقو نمي برم و ...
اين گزارش حاکي است: با فراهم شدن مقدمات بازرسي صحنه جنايت و به دستور قاضي علي اکبر صفائيان (قاضي ويژه قتل عمد) ياسر از خودروي پليس پياده مي شود. شدت ريزش برف زياد شده است که او با کمک مامور مراقبت به پياده رو مي رود و در مقابل دوربين دستگاه قضا قرار مي گيرد.
کارآگاه يزدي (افسر پرونده) با تشريح خلاصه اي از جنايت و چگونگي دستگيري متهم به قتل مي گويد: اين حادثه ساعت ۲۱ مورخ بيست و هفتم دي ماه گذشته در نزديکي ميدان استقلال رخ داد و طي آن متهم با وارد آوردن ضربات کاردي که از يک مغازه قصابي برداشته بود راننده ۲۵ ساله يک خودرو را به دنبال وقوع تصادف جزيي به قتل رسانده و از محل متواري مي شود که در نهايت با اقدامات اطلاعاتي و پليسي، پس از چند روز شناسايي و در يک عمليات غافلگيرانه دستگير مي شود و در بازجويي ها به ارتکاب قتل اعتراف مي کند. قاضي صفائيان سپس از متهم به قتل مي خواهد تا چگونگي وقوع حادثه را تشريح کند.
او گفت: آن شب من و دوستم سوار بر موتورسيکلت بوديم که راننده يک خودرو وقتي نتوانست به دليل پارک خودروها در حاشيه خيابان از دوربرگردان دور بزند دنده عقب گرفت که خودروي او به آرامي به موتورسيکلت ما برخورد کرد من که عصباني شده بودم دوباره با موتورسيکلت به خودرو او زدم و همين امر موجب درگيري ما شد.
پس از اين حادثه من موتورسيکلت را انداختم و به آن سوي خيابان رفتم و در حالي از داخل قصابي يک کارد برداشتم که هيچ کس متوجه نشد؛ وقتي دوباره به محل آمدم ديدم راننده نيست و تنها يک سرنشين داخل خودرو نشسته بود در پياده رو به دنبال او مي گشتم که همزمان يکديگر را ديديم من کارد را طوري گرفته بودم که او با ديدن آن بترسد اما او با قفل فرمان به من حمله کرد، من قصد داشتم ضربه اي به شانه اش بزنم اما او خم شد و ضربات کارد به پشتش اصابت کرد البته من يادم مي آيد که يک ضربه زدم اما ضربات ديگري هم زده ام حواسم نبوده! پس از آن کارد را به قصابي بردم و به «علي» گفتم دعوا کرده ام همين! وي ادامه داد دوباره با دوستم سوار موتورسيکلت شديم و فرار کرديم اما او هيچ نقشي در دعوا و قتل نداشت.
قاضي ويژه قتل عمد پرسيد آيا راننده خودرو بار اول به عمد با تو تصادف کرد که متهم پاسخ داد: نه او از روي عمد اين کار را نکرد؛ وقتي دنده عقب آمد به آرامي با من برخورد کرد. البته تمام ماجراي قتل شايد ۳۰ ثانيه طول نکشيد.
مقام قضايي پرسيد شما در کنار اين مغازه ها آن هم ساعت ۹ شب دعوا کرديد اگر مدعي هستي که او قصد داشت تو را بزند چرا از مردم کمک نخواستي؟ متهم در حالي که چند ثانيه اي سکوت کرده بود گفت: نمي دانم! عقلم نکشيد!
عامل جنايت در ميدان استقلال مشهد ادامه داد پس از آن هم وقتي فهميدم راننده فوت کرده مخفي شدم و با هيچ کس هم تماس نمي گرفتم اما نمي دانم کارآگاهان چگونه رد مرا پيدا کردند و دستگير شدم.
با پايان اظهارات متهم، قاضي صفائيان پايان بازسازي صحنه جنايت را اعلام و با صدور قرار بازداشت موقت دستور داد تا وي روانه زندان شود.

 
 
   
 
تحليل
:: اقتصادی ::
شارژ اضافی ۱۲۰هزار تومانی «یارانه‌ها» ذخیره نمی‌شود/ نحوه بهره‌مندی از این شارژ
:: فناوری اطلاعات ::
آغاز دور جدید حراج شماره‌های رند همراه اول
:: روی خط جوانی ::
چه زمانی برای اولین بار بگوییم "دوستت دارم"
:: ورزش ::
همه چیز درباره خویچا کواراتسخلیا، مارادونای گرجستانی
:: فرهنگ و هنر ::
قلم مقدس به‌دنبال معرفی اسوه برای نسل خبرنگاران است
:: حوادث ::
قتل زن تهرانی در حمام خانه اش / شوهرش تصمیم به مثله کردن جسد داشت که پشیمان شد!

 
     
   
     
     
    ::  تماس با ما  ::  درباره ما  ::  sitemap  ::  آگهي درهموطن  ::
کليهء حقوق متعلق است به روزنامهء هموطن سلام. ۱۳۹۳ - ۱۳۸۳
طراحی و اجرای سايت : شرکت به نگار