|
توصيه روز |
|
|
:: بازار کامپيوتر :: |
|
|
:: نکته آموزشی :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
هموطن آنلاین , چهارشنبه 28 دي 1390 |
|
عکسهای منتشرنشده از نخستین فرمانده سپاه |
| | |
| عباس آقازمانی مشهور به ابوشریف اولین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از سالها اقامت در پاکستان هفته گذشته به کشور بازگشت. |
New Page 1
عکس هفته گذشته وی
هموطن آنلاین - زندگی
نامه
عباس آقازمانی معروف به
ابوشریف(متولد :1318، تهران)، فعال سیاسی- مبارزاتی در دهه چهل و پنجاه، عضو حزب
ملل اسلامی، از موسسین و رهبران سازمان حزب الله و از شخصیتهای اولیه انقلاب
اسلامی و از موسسین و اولین فرماندهان سپاه پاسداران پس از انقلاب است.
عباس آقازمانی به سال 1318 در خانوادهای سنتی و متدین در تهران متولد شد. از دوران
کودکی به مطالعات اسلامی و قرآنی روی آورد. پس از اخذ دیپلم ریاضی به دانشسرای
مقدماتی رفت. با گذراندن این دوره به عنوان آموزگار دبستان به فعالیت پرداخت.
وی از سال 1342 با توجه به تحولات سیاسی آن سال، در زمینههای اسلامی و سیاسی به
مطالعات بیشتر و عمیق تر روی آورد. پس از آن به عضویت حزب زیر زمینی و جدیدالتاسیس
ملل اسلامی به رهبری سید محمد کاظم موسوی بجنوردی در آمد. حزب ملل اسلامی، در آن
سالها، با مرام اسلامی و انقلابی و مشی مسلحانه برای سرنگونی حکومت پهلوی و تاسیس
حکومت اسلامی بنا نهاده شده بود. با لو رفتن تشکیلات این حزب توسط ساواک، آقازمانی
در آبان 1344 به همراه سایر اعضای حزب دستگیر شده و به 5/3 سال حبس محکوم شد. وی با
گذراندن حدود نیمی از دوره محکومیت خود، در سال 1346 از زندان آزاد شد.
عباس آقازمانی در سال 1346 و با گذشت زمان اندکی از آزادی، با گردآوری عدهای از
همرزمان سابق خود در حزب ملل اسلامی از جمله احمداحمد، جعفر منصور و جواد منصوری،
سازمان مخفی حزب الله را بنا نهاد. از سال 1348 همراه حزب الله به فعالیت ضد رژیم
در پوشش برپایی کلاسهای تدریس علوم اسلامی و عربی در محافل مذهبی و برخی مساجد
تهران اقدام کرد. وی همچنین در سالهای 1347 - 1348 با انجمن حجتیه آن زمان در
مواجهه با بهائیان همکاری داشت.
در همان ایام در رشته
معقول(حقوق اسلامی) از دانشکده الهیات فارغ التحصیل شد. وی علاوه بر تحصیل در علوم
دینی، بسیار علاقه مند به فراگیری و تسلط بر زبانهای دیگر بودهاست.
در سال 1349 به بهانه معالجه پدر به اتریش رفت. از آنجا به لبنان و سپس پایگاههای
فلسطینی برای طی دورههای چریکی و عملیات نظامی عزیمت نمود. وی پس از آن به ایران
بازگشت اما دوباره جهت ادامه تحصیل راهی اتریش شد. در این زمان با آشکار شدن روابط
او با آموزش دیدههای دورههای چریکی در الفتح، دستور دستگیری وی توسط ساواک داده
شد و بار دیگر در 30 تیر 1351 و هنگام ورود به ایران دستگیر شد.
آقازمانی مدتی پس از دستگیری، با وعده همکاری به ساواک بصورت کنترل شده آزاد شد. در
آبان 1351 پس از گذشت یک ماه از مرخصی در فرصتی مناسب و با همکاری برادرش احمد
آقازمانی که او نیز از اعضای بازداشت شده حزب ملل اسلامی بود و برخی دیگر از اقوام
خود با فریب ساواک و مخفیانه از راه زمینی به کشور پاکستان فرار کرد. طی این فرار
آقازمانی مدت زمانی را بدون غذا و تنها با جعبهای خرما در شرایط سخت و طاقتفرسای
بیابانهای خشک مرز ایران و پاکستان گذراند و مسافت طولانی را با پای پیاده طی نمود
تا اینکه توانست از مرز بگذرد.
وی پس از آن به مدت 2 سال بصورت طلبهای ناشناس در خارج از کشور زندگی میکرد.
همزمان در ایران نیز با مشخص شدن ارتباط وی با سازمان مجاهدین خلق، در ساواک حساسیت
بیشتری نسبت به وی ایجاد شدو خانواده و منزل اطرافیان او در ایران تحت کنترل و
مراقبت ساواک قرار گرفت.
آقازمانی در سال 1354 بار دیگر به لبنان رفت و مدتی در اردوگاههای فلسطینی به
آموزش و فعالیت نظامی مشغول شد. او که هیچگاه فکر نمیکرد بتواند بزودی و با
سرنگونی حکومت پهلوی به ایران بازگردد، در همین سال با زنی لبنانی ازدواج کرد. وی
از این زن صاحب 2 فرزند شد. او از همسر ایرانی خود نیز 5 فرزند داشت.
آقازمانی در زمان حضور خود در لبنان، میان گروههای مبارز فلسطینی و لبنانی به لقب
«ابوشریف» شهرت یافت. مواضع ابوشریف در آن زمان حمایت و همکاری با جنبش فلسطینی
الفتح در مواجهه با اسرائیل بودهاست. ظاهرا در آن زمان وی و جنبش الفتح دارای
تقابلاتی نیز با امام موسی صدر- مصطفی چمران و جنبش امل بودهاند.
ابوشریف پس از چندی به اروپا رفت و برای تحصیل در رشته حقوق بینالملل با رشته فرعی
تاریخ فلسفه در مقطع فوق لیسانس وارد دانشگاه دولتی فرانکفورت شد. علیرغم این
موضوع، بدلیل فعالیتهای سیاسی و تردد میان آلمان و خاورمیانه موفق به تکمیل
تحصیلات و ارایه پایان نامه خود نشد. وی همچنین برای مدتی در دمشق به تحصیل علوم
دینی اهل سنت (مکتب حنفی، شافعی) در دانشکده اسلامی جامع الفتح الاسلامیه پرداخت.
همزمان با اوجگیری انقلاب، ابوشریف در سال 1357 به نوفل لوشاتو رفت و پس از قریب به
7 سال، به همراه آیتالله خمینی به وطن بازگشت و با توجه به تجربیات خود، به سامان
دادن نیروهای نظامی انقلابی پرداخت که پس از چندی به شکل گیری اولین هستههای سپاه
پاسداران منجر شد.
نقش موثر در تاسیس و شکل گیری سپاه پاسداران
در آغاز انقلاب سه هسته مختلف برای دفاع از انقلاب شکل گرفت. عدهای تحت فرمان حسن
لاهوتی در باغشاه مستقر بودند. عدهای دیگر که نزدیکی فکری به نهضت آزادی و دولت
موقت مهدی بازرگان را داشتند در ساختمان مرکزی ساواک در سلطنت آباد و عدهای از
مبارزان و زندانیان سیاسی قبل از انقلاب تحت فرماندهی ابوشریف در پادگان جمشیدیه
استقرار داشتند.
در اردیبهشت 1358 هر سه نیرو با مصوبه شورای انقلاب ادغام و سپاه پاسداران تاسیس
گردید. با شکل گیری سپاه، جواد منصوری بعنوان فرمانده و ابوشریف بعنوان مسئول
عملیات و عضو شورای فرماندهی سپاه منصوب شد. پس از آن ابوشریف فرمانده کل سپاه
پاسداران شد. با شکل گیری شورای فرماندهی به عنوان کادر مرکزی سپاه و مشخص شدن
اولیه وظایف آن، زمینه تاسیس زیرمجموعههای سپاه و توسعه آن در سایر نقاط ایران
فراهم آمد.
فرماندهی سپاه
از مقطع پیروزی انقلاب در بهمن 1357 تا اواسط سال 1360، نام ابوشریف ملازم با سپاه
باسداران بودهاست. در این سالها ابوشریف به عنوان عضو شورای فرماندهی، فرمانده
عملیات و فرمانده کل سپاه، فعالیت مینمودهاست. سوابق مبارزاتی و تجارب نظامی و
چریکی و شخصیت کاریزماتیک او نقش مهمی در شکل گیری و تثبیت و توسعه و ایفای نقش
موثر و حساس سپاه در دوران پر تلاطم و پر چالش سالهای اول انقلاب ایران داشت.
دوران فرماندهی ابوشریف در سپاه، همزمان بود با انتخاب ابوالحسن بنی صدر به سمت
رییس جمهوری و انتصاب او به جانشینی فرماندهی کل قوا از سوی آیت الله خمینی.
ابوشریف نیز در این چارچوب مقید بود نهاد انقلابی سپاه پاسداران در راستای حفظ
هماهنگی با منویات رهبری انقلاب و منصوبین او و قوای رسمی کشور حرکت نماید.
از سوی دیگر، در سالهای ابتدایی انقلاب، تحصیلات اقتصادی و آکادمیک بنی صدر و
سوابق مذهبی خانواده او و برخی سوابق همراهی او با انقلاب، موجب اطمینان نسبی
بسیاری از مردم ، رهبران و انقلابیون قدیمی از جمله عباس آقازمانی به او شده بود.
آنها فکر میکردند بنی صدر میتواند به پیشرفت ایران و حفظ انقلابش کمک نماید. گرچه
بروز برخی چالشهای عمده و تغییر و تحولات و تعارضات سیاسی بعدی و برخی عملکردهای
شخص ابوالحسن بنی صدر، بعدها موجب عزل بنی صدر شد.
در اواسط سال 1360، پس از تغییر و تحولات پیش آمده در سپاه، عباس آقازمانی برای
تصدی مسئولیت سفارت ایران در پاکستان، عازم آن کشور شد.
سفارت در پاکستان
عباس آقازمانی در شهریور 1360 بعنوان کاردار ایران در پاکستان منصوب و در فروردین
1361 به سمت سفیر ایران در آن کشور برگزیده شد. ماموریت وی در کشور پاکستان بعد از
3 سال پایان یافت و ابوشریف در سال 1363 به ایران بازگشت.
عزیمت به شهر قم
عباس آقازمانی بعد از بازگشت از پاکستان، به شهر قم رفت و به تکمیل تحصیلات دینی
خود تا سطح خارج فقه و اصول در حوزه علمیه قم پرداخت(بنابر نقل قولی که از ابوشریف
شنیده شده، وی پس از بازگشت از کشور پاکستان، مدتی نیز مشاور آیتالله خامنهای که
در آن زمان سمت رییس جمهوری ایران را بر عهده داشت، بودهاست).
آقازمانی همزمان با حضور در شهر قم و در زمانیکه آیتالله منتظری قائم مقام رهبری
جمهوری اسلامی بود، نمایندگی ایشان در امور افغانستان را بر عهده داشته و به
مجاهدین افغان در نبرد با دولت اشغالگر شوروی سابق یاری میرساند.
حضور مجدد در خارج از ایران و اقامت در برخی کشورهای اسلامی
عباس آقازمانی پیش از پیروزی انقلاب، و در چارچوب مبارزه با رژیم شاه و همکاری با
مبارزان و نهضتهای اسلامی ایرانی و غیر ایرانی، نزدیک به هفت سال در خارج از ایران
بسر برد. با گذشت 9 سال از پیروزی انقلاب اسلامی و اطمینان وی از تثبیت آن، او در
سال 1366 همزمان با موسم حج بار دیگر از ایران خارج شد. بعد از آن ابوشریف در برخی
کشورهای اسلامی اقامت گزید.
از جمله وی در سالهای ابتدایی دهه هفتاد شمسی، مدتی در افغانستان و در میان
مجاهدین افغان بودهاست. چنانکه در آن زمان با خروج نیروهای شوروی سابق از
افغانستان و ساقط شدن دولت کمونیستی نجیب الله توسط مجاهدین، ابوشریف به همراه
گروههای جهادی افغان در هنگام فتح پایتخت، وارد شهر کابل شد.
ابوشریف در ادامه با بروز جنگ داخلی در افغانستان و پس از تصرف کابل توسط طالبان به
پاکستان رفت.
عباس آقازمانی در سالهای دهه هشتاد شمسی نیز در کشور پاکستان حضور داشته و به
فعالیتهای علمی و دینی اشتغال داشتهاست.
روزنامه ایران، در ویژه نامه رمز عبور شماره 4 خود منتشر شده در 22 شهریور سال
1389، ضمن مصاحبه با ابوشریف، به تشریح سوابق مبارزاتی و مسئولیتهای ایشان پس از
پیروزی انقلاب اسلامی پرداختهاست.
خلاصه فعالیتهای سیاسی و مسئولیتها
1- عضو حزب ملل اسلامی
2- تدریس در داخل و خارج از کشور
3- گذراندن دورههای آموزش چریکی و عملیاتی در اردوگاههای فلسطینی
4- حضور در نبردهای چریکی مبارزین فلسطینی علیه رژیم صهیونیستی
5- مؤسس گروه حزبالله در ایران
6- حضور در جنگهای شهری لبنان
7- عضو شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
8- فرمانده و بنیانگذار واحد عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
9- نماینده شورای عالی دفاع در غرب کشور
10- فرمانده عملیات غرب کشور
11- رئیس ستاد جنگی غرب کشور
12- نماینده تامالاختیار سپاه و عضو شورای عالی سازمان کمک به جنبشهای آزادیبخش
13- قائممقام کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
14- فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
15- سفیر جمهوری اسلامی ایران در پاکستان
16- نماینده قائممقام وقت رهبری در امور افغانستان و عضو شورای عالی افغانستان
| | | | | | |
|
|
تحليل |
|
|
:: اقتصادی :: |
|
|
:: فناوری اطلاعات :: |
|
|
:: روی خط جوانی :: |
|
|
:: ورزش :: |
|
|
:: فرهنگ و هنر :: |
|
|
:: حوادث :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|