|
توصيه روز |
|
|
:: بازار کامپيوتر :: |
|
|
:: نکته آموزشی :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
هویت جنسی؛ تئوری هورمونی پیش از تولد |
| | |
|
زیست شناسی عصبی مغز در ایجاد حالت مردانگی کاملاً کشف شدهاست. استرادیول و تستوسترون که به وسیله آنزیم 5 ـ α ردوکتاز تبدیل به دی هیدروتستوسترون میشوند
|
عمل ایجاد حالت مردانگی را با اتصال به گیرندههای آندروژن (هورمونهای جنسی مردانه که باعث ایجاد صفات ثانویه مانند ریش و کلفتی صدا میشوند) بر عهده دارند. تغییرات جسمی و روانی زمانی ظاهر میشوند که تعداد این گیرندههای آندروژن بسیار کم (مانند نشانگان بی حسی آندروژنی) و یا بسیار زیاد باشد (مانند زنان مبتلا به پُریاختگی مادرزادی غده فوقکلیه). احتمالاً همجنسگرایی چه در مردان و چه زنان نتیجه چنین دگرگونیهایی است. در این مطالعات دیده شدهاست که در زنان همجنسگرا عموماً بیش از زنان دگرجنسگرا حالات مردانه ایجاد شده است. با این وجود تحقیقات درباره همجنسگرایی مردان نشان میدهد که ایجاد حالات مردانه چه بیش از حد و چه کمتر از حد معمول باعث همجنسگرایی در مردان میشود.
تفاوتهای فیزیولوژیکی همجنسگرایان
تحقیقات بسیاری که در این زمینه انجام شدهاند، مانند تحقیقات پیشگامانه عصب شناس سیمون لوی، نشان میدهند که تفاوتهای قابل توجهی در فیزیولوژی مردان همجنسگرا و مردان دگرجنسگرا وجود دارد. این تفاوتها ابتدا خود را در مغز، گوش میانی، و حس بویایی آشکار میسازند. لوی در آزمایشی دریافت که مغز 10درصد از مردان همجنسگرای مورد آزمایش تفاوت فیزیولوژیکی آشکاری با همان بخشها در مردان دگرجنسگرا دارد. گاهی نتایج این تحقیقات را به این معنا میگیرند که همجنسگرایی در افراد پدیدهای مادرزادی است. با این حال خود «لوی» میگوید: «تحقیقات من ثابتکننده یک دلیل ژنتیکی برای همجنسگرایی نیستند. من هیچ قسمتی از مغز را به عنوان یک مرکز همجنسگرا کننده معرفی نکردهام. 3ـINAH بیشتر مانند حلقهای از زنجیره هستههای شکل دهنده رفتارهای جنسی مردان و زنان عمل میکند تا یک هسته همجنسگراکننده و از آنجا که من مغز افراد بالغ را مورد مطالعه قرار دادهام هیچ دلیلی وجود ندارد که نتیجه بگیریم این تفاوتها مادرزادی بودهاند و بعد از تولد به وجود نیامدهاند.» تحقیقات لوی مورد انتقادهایی قرار گرفت که یکی از دلایلش انتخاب مردان همجنسگرایی بود که به علت بیماری ایدز جان خود را از دست داده بودند، در حالی که دگرجنسگراهای مورد مطالعه به این بیماری مبتلا نبودند. مقایسهای که بین اندازه 3ـINAH در افراد مبتلا به ایدز دگرجنسگرا و همجنسگرا انجام شد (با وجود کوچک بودن جامعه آماری) نشان داد که اندازه این بخش از مغز در هر دو آنها مشابهاست. البته باید توجه داشت که هیچ مدرکی مبنی بر تأثیر ابتلا به ایدز بر اندازه 3ـINAH یافته نشدهاست. تحقیقات در زنان هنوز به هیچ نتیجه مشابهی منتهی نشده است.
بعضی از تحقیقات اخیر حاکی از ارتباط تعداد برادرهای بزرگتر با همجنسگرایی فرد میباشد. بلانکارد و کلاسن در سال 1997 اعلام کردند هر برادر بزرگتر احتمال همجنسگرایی فرد را تا 33درصد بالا میبرد. این یافته طبق گفته بلانکارد «یکی از معتبر ترین یافتههای اپیدمیولوژیکی است که تا به حال در رابطه با گرایشهای جنسی کشف شدهاست.» بر طبق این یافته، گفته میشود که هر جنین مذکر در مادر واکنشی ایمنی ایجاد میکند و این واکنش با جنین بعدی تشدید میشود. این جنینها آنتی ژن YـH را که نقش آنها در تغییرات جنسی مهرهها تقریباً ثابت شده است تولید میسازند و این همان آنتیژنی است که آنتیبادی مادری YـH به آن واکنش داده و نیز یادآوری (از نظر ایمنی شناختی) مینماید. سپس آنتی بادیهای YـH تولید شده توسط مادر به جنین حمله میکنند و کارایی آنتیژنهای نامبرده را در ایجاد حالات مردانه در مغز جنین پایین میآورند. از این موضوع با نام «اثر ترتیب تولد برادر» یاد میشود. در مطالعاتی که پسرهای رشد یافته با برادر بزرگتر را با آنها که جدا از برادران رشد کرده بودند مقایسه میکرد، کشف شد که تنها متولد شدن از مادری که برای چندمین بار پسری به دنیا میآورد احتمال همجنسگرا بودن را در افراد افزایش میدهد و بزرگ شدن در کنار برادران دخالت چندانی در این مسئله ندارد، جالب اینجاست که این موضوع فقط در مردان راست دست صادق است. درباره زنان نتایج مشابه یا قابل توجهی یافت نشده است.
روابط پدر ـ پسر و شکلگیری رفتارهای جنسی
بخش بزرگی از تحقیقات معمولاً به بررسی روابط فرزند ـ والد و تأثیر آن بر مردان همجنسگرا و دگرجنسگرا میپردازد و احتمال رابطهای بین «فقدان پیوند عاطفی بین والد همجنس» و «شکلگیری همجنسگرایی در پسر» را پیشنهاد میدهند. مطالعات زیادی ادعا میکنند که مردان همجنسگرا در دوران کودکی خود کمتر از همسالان دگرجنسگرایشان مورد علاقه یا توجه پدرانشان بودهاند.
«بیبر» در سال 1976 اظهار داشت: «از سال 1962 که کتابم منتشر شد تا به حال بر روی هزار همجنسگرا و 50 جفت از والدینشان مطالعه کردهام والگوی مشابهی در 90درصد آنان یافتهام. در تمام مدت آزمایش، حتی یک مرد همجنسگرایی که پدرش اخلاق سازنده و رفتار مهرورزانه داشته باشد ندیدهام. پسری که پدرش به او احترام میگذارد و عشق میورزد هرگز همجنسگرا نمیشود. من به این نتیجه رسیدهام که رفتار والدین بر انتخاب تمایل جنسی کودکان بسیار تأثیر میگذارد.»
«بیبر» بعدها در سال 1976 گفتههای خود را اینگونه ادامه داد: «ما همواره گفتهایم که یک پسر که پدری با اخلاق سازنده و مهرورزانه دارد هرگز همجنسگرا نمیشود. باید توجه داشت که عکس این گزاره صحیح نیست و هر پسری که پدرش اخلاق مخرب دارد لزوماً همجنسگرا از آب در نمیآید.»
یافتههای مطالعات بر حیوانات همجنسگرا به موازات یافتههای موارد انسانی پیش میروند. مطالعاتی که بر روی مغز قوچهای همجنسگرا انجام شده نشان میدهد آن بخش از مغز که در شکلگیری رفتارهای همجنسگرایانه نقش دارد، نسبت به دگرجنسگرایان همان تفاوتهایی را نشان میدهد که در موارد انسانی دیده میشود.
آیا اختلال هویت جنسی درمانپذیر است؟
پیشآگهی اختلال هویت جنسی به سن آغاز آن و شدت نشانهها بستگی دارد. این اختلال در پسربچهها پیش از سن چهار سالگی آغاز میشود و تعارض با همسالان در اوایل ورود به مدرسه، یعنی حدود هفت یا هشت سالگی روی میدهد. ادا و اطوار بسیار دخترانه آنها ممکن است با بالا رفتن سن کاهش یابد، بهویژه اگر چنین رفتارهایی واکنش اطرافیان را برانگیزد.
ممکن است مبدلپوشی (gnisserd-ssorc) نیز جزئی از این اختلال باشد و 57 درصد پسران مبدلپوش این کار را پیش از چهار سالگی آغاز میکنند. سن شروع اینکار در دختربچهها هم پایین است، ولی بیشتر آنها تا سن بلوغ رفتار پسرانه را ترک میکنند.
در هر دو جنس، ممکن است همجنسگرایی در یک سوم تا دو سوم بچهها پدید آید، هرچند بهدلایلی که مشخص نیست، همجنسگرایی در دخترها کمتر از پسرها دیده میشود. نارضایتی جنسیتی و تمایل برای جراحی تغییر جنسیت در کمتر از 01 درصد موارد ایجاد میشود.
دادههای گذشتهنگر در مورد مردان همجنسگرا نشاندهنده شیوع بالای همانندسازی با جنس مقابل و رفتار زنانه در دوران کودکی است.
تمایل شخص به ایفای نقش جنسی مطلوب (جنس مقابل) اغلب سبب ایجاد اختلال در کارکرد اجتماعی و شغلی او میشود. افسردگی نیز مشکل شایعی در بین این افراد است، بهخصوص اگر از تغییر جنسیت با کمک هورمون یا جراحی ناامید شوند. گاه مردانی دیده شدهاند که خود را اخته کردهاند و اینکار را نه برای خودکشی، بلکه برای این انجام دادهاند تا به جراح برای جراحی تغییر جنسیت فشار آورند.
بهطورکلی، این اختلال را باید از اختلالات دوجنسیتی (snoitidnoc
xesretni
) و مبدلپوشی غیروابسته به استرس متمایز دانست.
| | | | | | |
|
|
تحليل |
|
|
:: اقتصادی :: |
|
|
:: فناوری اطلاعات :: |
|
|
:: روی خط جوانی :: |
|
|
:: ورزش :: |
|
|
:: فرهنگ و هنر :: |
|
|
:: حوادث :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|