|
توصيه روز |
|
|
:: بازار کامپيوتر :: |
|
|
:: نکته آموزشی :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
فارس , يكشنبه 18 تير 1385 |
|
اینبار مرگ در جاده جلو چشم وزیر بهداشت |
| | |
| سالانه 30 هزار نفر بر اثر تصادف در جاده ها و خيابانهاي كشورمان جان ميبازند، اين خبري است كه بارها و بارها تكرار شده است... | سالانه 30 هزار نفر بر اثر تصادف در جاده ها و خيابانهاي كشورمان جان ميبازند، اين خبري است كه بارها و بارها تكرار شده است اما اين بار يكي از همين مرگهاي تكراري جلوي چشم وزير بهداشت رخ داد .
سفرهاي استاني دولت به شهرستانها كه بارها و بارها با انتقادهاي گوناگون بيرون نشستگان از گود مواجه شده است اگر همين و فقط همين يك اثر را داشته باشد كه ماجراي تكراري مرگ در جادهها به گفتمان دولتمردان مبدل شود و همه مسئولان و نه فقط يكي را به فكر چاره و البته عمل به آن بيفتند به اندازه دنيايي ميارزد.
كامران باقري لنكراني؛ وزير بهداشت اين بار در پي سفر استاني دولت به همدان شاهد تصادف مرگبار يكي از شهروندان بود، تصادف سخت بود و جانفرسا و همه تلاشهاي مسئول سلامت كشور براي نجات جان راننده بي سرانجام ماند و راننده بي احتياط به تاوان عجلهاي كه داشت جان خويش را گذاشت و رفت و خانوادهاش را بي سامان كرد، وزير هم قلم برداشت و خطاب به رسانهها چنين نوشت:
در ادامه سفرهاي استاني، كه در راستاي بازديد از مراكز بهداشتي ـ درماني مناطق محروم و رسيدگي به مشكلات منطقه صورت ميگرفت، اين بار در جاده همدان ـ فامنين در حركت بوديم. بيرون از اتومبيل، هوا باراني است، هرچند هواي داخل از گپ و گفتوگو با استاندار همدان گرم شده است. يادآوري خاطرات شيرين دوران دوستي و بررسي مشكلات همدان، محور صحبتهاي ما بود. جاده صاف و چهاربانده است، اما هر از گاهي، گودالهايي، مسيرهاي رفت و برگشت را كاملا جدا كرده و باران اما همچنان ميباريد.
زن جوان همه چيز را برداشته است؛ پتو، غذا، ميوه و حتي توپ زردرنگ كودكش را نيز از ياد نبرده است. مرد اما عجله دارد، ميخواهد هرچه سريعتر برسد و به جبران تأخير يا شايد تنها و تنها به عشق ويراژ با اتومبيل، پا را بر پدال گاز ميفشارد. از مقابل اتومبيل وزير رد ميشود، ديري نميپايد كه صدايي مهيب، رشته سخن وزير و استاندار را پاره ميكند؛ همان وقت كه بند دل زن از صداي ضجه طفل از هم ميگسلد، آن همه شتاب نتيجهاش اين شد: سقوط داخل گودال و واژگوني خودرو و اي كاش ماجرا به همين جا پايان مييافت.
پياده ميشوم، با ردگيري گريه طفل، او را كه به كناري پرتاب شده، مييابم. خدا را شكر، وضعيت عمومي، نرمال و تنها يك خراش كوچك روي پايش ايجاد شده است. آنطرفتر زن جوان به روي سينه افتاده است. نيمه هشيار است. او را معاينه ميكنم. در ناحيه استخوانهاي ران، ساق پا و لگن احتمالا شكستگي وجود دارد. مرد ولي پانزده متر آنسوتر از خودرو پرتاب شده است. با خونريزي از ناحيه سر و بيني و با خرخري در گلو به نشانه اينكه هنوز نفس ميكشد. استخوانهاي هر دو ران او اگر دچار شكستگيهاي متعدد نشده بود، براي مبارزه با سايه شوم مرگ، كه در حوالي قراضههاي پژو، ميوههاي له شده و سرگرداني توپ زردرنگ پرسه ميزد، به پا برميخاست.
با آنكه آمبولانس 115 در اولين فرصت، خود را به محل سانحه رسانده و با سرعت وارد عمل ميشود و با آنكه مديركل نظارت بر درمان وزارت بهداشت، با لولهگذاري تراشه، تنفس بيمار را تسهيلتر كرد... اما مرد هيچگاه نتوانست برخيزد و به رغم ارائه اقدامات درماني، در حين انتقال به بيمارستان جان سپرد.
بيوه زن جوان از وقتي به هوش آمد، كودك را به سينه فشرد و فرياد يا حسين(ع)، يا حسين(ع) سر داده، هنوز درك فاجعه بيسرپرستي براي كودك خردسالش زود است؛ فاجعهاي كه سرعت غيرمجاز، استفاده نكردن از كمربند ايمني و البته ايمن نبودن حاشيه جاده، آفريد.
از زماني كه مسافران جاده سرنوشت تغيير مقصد دادهاند، چند ساعتي ميگذرد. مرد راهش را براي هميشه جدا كرده و ديگر برنميگردد. زن اما با وجود شكستگي دندهها، هنوز نگران سرنوشت كودك است، بايد بماند و بسوزد و بسازد، فعلا در يكي از بيمارستانهاي همدان بستري ميشود. او علاوه بر شكستگيهاي متعدد اندامها، دچار تجمع خون و هوا در اطراف ريه نيز شده است.
ميگويند: خداوند جاي حق نشسته است، كودك كه در بستن كمربند ايمني و رعايت حريم سرعت، فاقد قدرت تأثيرگذاري بود، جراحتي جز همان خراشيدگي ناحيه ران و زانو برنداشت.
اتومبيل ما وقتي سفر خود را به سمت فامنين ادامه داد كه از ارائه خدمات اورژانسي به سرنشينان خودرو حادثهديده اطمينان يافتم و شاهد انتقال حادثهديدگان با آمبولانس به بيمارستان بودم.
جاده همچنان صاف و چهاربانده است. گودالهاي مشابهي همچنان، بخشهايي از مسير رفت و برگشت را از يكديگر جدا كردهاند. بيرون از اتومبيل، هوا همچنان باراني است، هواي داخل اما سرد و يخزده است، آسمان دلم گرفته، پلكهايم را كه بر هم ميفشارم، رگبار آغاز ميشود، دلم خون است؛ همرنگ مايعي كه سر و صورت مرد بدان آغشته بود؛ مردي كه به جاي «دقت» و «احتياط»، تنها «عجله» داشت.
با آن كه در آن روز بلاخيز، از همه اختيارات و امكانات تخصصي خويش براي امداد حادثهديدگان بهره گرفتم، اما باز هم نميتوانم، نسبت به اين وضعيت بيتفاوت باشم، دست به جيب بغل بردم و قلم را برداشته و خطاب به مردمي كه تپشهاي قلبم را با عشق «سلامت» آنان تنظيم كرده، نگاشتن را ادامه ميدهم.
در كشور ما ساليانه 30 هزار نفر به همين طريق از دست ميروند و عامل 70 درصد اينگونه مرگ و ميرها نيز عامل انساني شناخته شده است، براي همين، توجه رانندگان به رعايت مقررات رانندگي يك ضرورت است. اينجانب عاجزانه از همه رانندگان عزيز ميخواهم، اصول رانندگي را بيشتر رعايت كرده با دقت و بهتر رانندگي كنند. بايد جلوي اين فاجعه انساني را گرفت. جوانان بايد دقت كنند، عاقبت عجله در رانندگي، عاقب خوشي نيست. چرا بايد با جان خود و ديگران بازي كرد؟
نميدانم چرا دست به قلم شدم، لابد براي تسكين خودم و شايد براي تأثير در ديگران، نميدانم، اما به هر حال بايد همه بكوشيم تا اينگونه حوادث را در كشور به حداقل برسانيم. اورژانس، وزارت راهوترابري، نيروي انتظامي و همه ارگانها، بايد ايمنسازي جادهها و خيابانها و گذرگاهها را پيگيري و براي كاهش مرگ و مير جادهاي برنامهريزي و اقدام كنند. البته اقدامات مؤثري تاكنون انجام شده و كارهاي فراوان ديگري نيز بايد انجام شود كه همت همه مسئولان را ميطلبد. بايد همه با هم براي سلامتي مردم تلاش كنيم.
سالانه حدود 30 هزار نفر بر اثر تصادف در ايران جان خود را از دست مي دهند، (20 برابر تلفات ژاپن)، 974 هزار سال از عمر ايرانياني كه اكثر آنها جوان هستند اين چنين از بين ميرود، جواناني كه بيش از نيمي از آنها موتور سوارند و نيمي از آنان درست در دم جان مي سپارند.
سالانه 30 هزار نفر در ايران به علت تصادف رانندگي جان مي سپارند.
| | | | | | | | |
|
|
تحليل |
|
|
:: اقتصادی :: |
|
|
:: فناوری اطلاعات :: |
|
|
:: روی خط جوانی :: |
|
|
:: ورزش :: |
|
|
:: فرهنگ و هنر :: |
|
|
:: حوادث :: |
|
|
|
|
|
|
|
|
|